تولد دختر دومی برگزار شد. مثل همیشه یک جمع خانوادگی به اضافه عمه مهربان و زهرا (دختر خواهر شوهر)! زحمت شام را هم عمه کشید. کلی دویدم برای خریدن کادو. کادوهایی بر حسب سلیقه اش و با تعداد زیاد و اندازه های کوچک. همانطور که دوست دارد. دمپایی روفرشی و کفش و سرویس ظرف اسباب بازی و یخچال و گاز اسباب بازی و لوازم آرایشی و ... اما دختر با هوشم به محض اینکه هر کادو را بر می داشت به طرز عجیبی حدس می زد که درون کادو چیست! و ما را کلا ضایع می نمود!!! و شام که کار عمه بود: ...