دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

سفر نامه نوروز 92

1392/9/16 2:00
نویسنده : مامان دخترا
1,553 بازدید
اشتراک گذاری

روز 30 اسفند ساعت 4 صبح حرکت کردیم و البته من و بچه ها تا صبح نخوابیدیم.

خدارا شکر ترافیک نبود.

یک خانه روستایی مد نظرمان بود و با تحقیق به قلعه رود خان رسیدیم و از طریق یک آشنا خانه را برای روز 30 اسفند تا 4 فروردین رزرو کردیم.

با یک عالم دلشوره که خانه چه شکلی میتواند باشد به مقصد رسیدیم و البته با دلشوره ای بیشتر از اینکه مبادا به سال تحویل و چیدن سفره نرسم.

خلاصه رسیدیم و من بعد از دیدن خانه و در تمام مدت اقامتمان در خانه به یاد سریال پس از باران بودم!

خانه ای چوبی و قدیمی در جاده قلعه رودخان،19 کیلومتری فومن و 6 کیلومتری قلعه.

 

 

 

خانه ای بسیار دنج بود و بعد از مدتها توانستیم حسابی بازی کنیم.چون به جایی دید نداشت و کلا راحت بودیم.

بچه ها هم دلی از عزا در آوردند با وسعت این خانه!

 

 

 

تا توانستیم بازی کردیم و تا توانستیم قدم زدیم و از منظره های اطراف لذت بردیم.

وحتی مادر شوهر را از این پله ها پایین کشاندیم و برای قدم زدن و خرید کردن از سر خیابان با بچه ها بردیمش.

 

 

 

و با باران سیل آسای روز آخر و هنگام آمدن زیبا تر شد.

 

 

یک بعد از ظهر به فومن رفتیم و از دیدن بازار محلی حسابی کیف کردیم.عاشق این بازار های شمال با بوی سبزی و ماهی و پر از محصولات خانگی هستم!

 

سفر بسیار خوبی بود.مثل بقیه سفر های دسته جمعی که میرویم!خیال باطل

 

بقیه عکسهای خانه روستایی در ادامه مطلب:

 

 

واقعا نمیدانم چطور می شود خدا را به خاطر این همه زیبایی شکر کرد؟!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مزارع چای

 

 

برنج

 

 

 

دخترک کثیف شکلات خورده من

 

دنیا به کام دخترک بود با آن همه کفش و دمپایی در ایوان!

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

نگار
8 فروردین 92 10:08
سلام مامان دخترا .عیدتون مبارک...
اومده بودین شمال خیلی از هم فاصله نداشتیما.دیدی چه شمالی داریم ما.امیدوارم آالبته شما بسیاربسیار دوستدار طبیعت هستید ..


واقعا خوش به حالت نگار.
خوش به حالت
خوش به حالت
بازم بگم؟
ریحانه
8 فروردین 92 10:57
وب خیلی جالبی دارید
واقعا از طرز نوشتنتون خوشم اومد
منتظرتون هستم
یا علی مدد


ممنون عزیزم.شاید قشنگ به مطالبم نگاه کردی.
وبلاگ شما رو هم خوندم.دغدغه های قشنگی داری.
خوشحالم که دوست جدید پیدا کردم.
مامان سونیا
8 فروردین 92 11:35
سلام خانمی رسیدن به خیر انشاالله همیشه به گشت و گذار جای خیلی زیبایی رفته بود انشاالله که به گل دختر ها حسابی خوش گذشته


سلام عزیز جان.خوبی؟خیلی خوش گذشت.
انشااله به شما هم خوش گذشته باشه.
مامان سونیا
8 فروردین 92 15:30
سلام خوبین روز جمعه ساعت چهارو بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر تولد سونیاست یک پست جشن تولد به همین مناسبت براش میگذارم خوشحال میشم شما هم تشریف بیارید


چشم خانوم گل.هدیه چی بیاریم برای سونیا جونی؟
♥●•٠·˙عارفه مامان فاطمه حلما جون♥●•٠·˙
9 فروردین 92 16:59
چه عکسای نازی


عارفه جان تکلیف من رو روشن کن.دقیقا کدوم عکس؟
مامان محمد و ساقی
9 فروردین 92 18:39
سلام
خوشحالم که بهتون خوش گذشته.ما رشت زندگی می کنیم.فومن منظره های خیلی قشنگی داره.خونه ای هم که انتخاب کردین خیلی زیباست


چرا زود تر نگفتی خانوم؟
مهمون نمیخواستی!!!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
10 فروردین 92 9:25
گفتمت بانو؟
خانه ی پدری من جاییست شبیه این.عکسش رو برات خواهم گذاشت.
همیشه به سفر ایشالا.
سفر ، آدم رو عوض می کنه... .
« قل سیروا فی الارض...»


گفتی خاتون و دل من رو هی میبری.و باعث میشی که همش بگم خوش به حالت.
پس چرا مشهد بانو جان؟
مانلی مادر باران
14 فروردین 92 13:51
خوشحالم که سال خوشی رو آغاز کردین همیشه خوش باشین


سلام مانلی جون.سال نو مبارک.
مامانی طهورا
4 اردیبهشت 92 10:19
همیشه به سفر و خوشی ایشاله


روحیه آدم تازه میشه.نه؟
خدا از دلت بشنوه.