دومین مراسم روز مادر 93
و اما دومین مراسم روز مادر ، روز شنبه در خانه ی مامان و بابا برگزار شد!
روز جمعه که دور هم بودیم همه را دعوت کردم به خانه ی بابا!(به این می گویند بخشیدن از کیسه خلیفه!)
خلاصه ظهر بعد از تمام شدن کارم به خانه مامان رفتم و شب را مهمان مامان بودیم به صرف غذای همیشگی دور همی های خانه شان ، یعنی ماهی:
بعد از شام هم مراسم خجالت دادن ما خانومها توسط همدیگر برگزار شد.
با این حجم کادو:
از کادوهای ما برای مامان ، تا کادوهایی که برای خواهر ها و دخترها و دختر خواهر و زن برادر خریده بودم ، تا کادوی پسر های برادرم برای مامانشان و ...
و از همه ی قسمت ها لذت بخش تر ، نامه ای بود که دختر دومی در کلاس نوشته بود برای من!
معلمشان گفته بود و کاغذ آماده کرده بودند و در کلاس متنی را برایشان گفته بود و آن ها در کاغذشان نوشته بودند.
متن هم توسط دختر بزرگه ، در جمع آن شب خوانده شد و چنان گریه ای از ما گرفت که بیا و ببین!
و کار من الان به آنجا رسیده است که هر کس از دختر دومی می پرسد به مامانت کادو دادی؟ جواب می دهد:
"کادو و نامه رو دادم و گریه هاشم کرد!!!"
و دخترم علاوه بر نامه ، پول ماهیانه اش را برداشت و با خاله بیرون رفت و برایم یک روسری خرید و تا وقتی که کادویش را داد ، بارها تاکید کرد که:"مامان خیلی خوشحال شو و ذوق کن!باشه؟!!!"
و من هم ذوق مبسوطی نمودم هنگام دریافت کادو.که واقعا برایم روسری بسیار ذوق آور است.واقعاً!
و بارها و بارها گفت:"دوست داری نشونت بدم چی خریدم؟"
دخترم دلش به هیچ عنوان در و طاقچه ای ندارد برای پنهان کردن چیزی ذوق آور!!!
و بدین سان دومین شب مراسم روز مادر 93 هم رقم خورد.
ادامه مطلب...
کادوی ما به مامانم:
کادوی دختر دومی به دختر بزرگه:
(البته با سلیقه و خرید خودش)
کادوی دخترک به دختر دومی:
کادوی دخترک به دختر بزرگه:
کادوی من به دخترک:
کادوی من به دختر دومی: