قبولِ خرداد!
به سلامتی دختر بزرگه در آزمون مدرسه ی تیزهوشان قبول شد!
روز شنبه ظهر که از کار بر می گشتم ، از مدرسه تلفن زدند و خبر خوش را دادند.
با همسر تصمیم گرفتیم به جای شیرینی خریدن ، بچه ها را به یک پیتزا مهمان کنیم.
هماهنگی لازم با عمه بچه ها انجام شد که تا رسیدن ما به خانه ، خبر را از جایی به دختر بزرگه نرسانند.
و با جماعت خانوادگیمان که در "لاین" گروه تشکیل داده ایم (اعم از خواهر شوهر ها و خواهر ها و دختر خواهر و پسر خواهر ها و ...) هماهنگ کردیم تا دختر بزرگه خبر را در نوشته های گروه بخواند.
خلاصه به خانه رسیدیم و خبر را در گروه مطرح کردیم و دست و جیغ و هورا زدیم و جشن مجازی گرفتیم و نتیجه اش شد گریه ی جانسوز دختر بزرگه از سر خوشحالی!
و البته کور شدن اشتهایش از ذوق و به وقوع پیوستن اتفاقی نادر که همانا خورده نشدن پیتزای کامل توسط دختر بزرگه بود!(این پدیده چند صد سال یک بار رخ می دهد!!!)
بعد از ظهر هم دخترها را بردیم تا به مناسبت این روز خوب خودشان را بازی فکری مهمان کنند.
بماند که این خودش یک ماجرای خوب بود و دیدار با یک دوست غریبِ آشنا!(مخلص این دوست هم هستیم با آن اخلاق خوش و با کمالاتش.و ممنون بابت هدیه هایی که به دختر ها داد.
و پازل:
(پازل سمت راستی برای خودم خریداری شده است!)
و کادوهای دخترها:
خدایا!
ممنونم بابت خوشحالی روز شنبه!