3 سالگی
امروز 29 مهر ماه ، دخترک 3 ساله شد!
به دلیل اینکه امشب دیر به خانه بر می گردیم ، قرار بر این شد که فردا شب با بچه ها تولدی مختصر برایش بگیریم.
3 سال از بودنت با ما گذشته است.
خدا را شکر می کنم از داشتنت.
که مهربانی و مظلوم
و عشق بابا!
و بابا گاه و بیگاه تو را مهمان سرسره بازی یا به قول خودت " اُتُره بادی !" می کند.
تنها بچه ای در خانواده که انواع و اقسام بلاهای جسمی به سرت آمد!!!
از بریدن پشت لبت با میز ،تا جر خوردن چانه ات با صندلی و سوختن و تاول زدن پایت با اتو و ساییده شدن پشت پاهایت با تردمیل و برخورد سرت با گوشه ی دیوار آشپزخانه و فاصله ی میلیمتری با شکافتن 5 سانتیمتری سرت و ...
اما خدا را شکر!
خدا را شکر که آمدی
و به زندگی من روح دوباره بخشیدی!
آمدنت مبارک مادر!!!
*صبح روزی که آمدی ، باد به شدت می وزید و امروز که سه سال از آمدنت می گذرد باران می بارد!
*از امروز برچسب مطالبت از " 2 تا 3 سالگی" به "3 تا 4 سالگی" تغییر می کند!