کلمات قصار!
دخترک پلاستیک خوراکی هایش را می دهد به دستم و می گوید:
" مامان گُمِش کن!"
می پرسم:
چی؟
می گوید: " گمش کن که من نخورم!"
می دود به سمت راهرو و می گوید:
"اینجا گمش کنم خوبه؟!"
*********************************************************************
دخترک مدام کیف و کتاب و دفترش را اینطرف و آنطف می برد و می گوید:
"من کلاس دُمُّم (دوم) هستم."
و یک خط کش کوچک را نشان تک تکمان می دهد و می گوید:
" اینو خانوممون خریده.می دونی اسمش چیه؟ خانوم مُلَلّم (معلم)!!!"
*********************************************************************
وقتی برای بار هزارم خط کش را به بابا نشان می دهد و از بابا مجدداً درباره خط کش و شخص اهدا کننده می پرسد ، بابا می گوید :"نه نمی دونم. کی داده بهت خط کشو؟"
و دخترک از بابا رو بر می گرداند و زیر لبی می گوید:
"خودت می دونی . قبلا بهت گفته بودم!"