دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

افتادن اولین دندان

دیروز اولین دندان دختر دومی افتاد.از ظهر تمام اهالی خانه مادر تلاش میکردند برای کنده شدن دندان دختر دومی.دندان آوبزان شده بود و دختر دومی نمیتوانست نه حرفی بزند و نه چیزی بخورد.در مرحله اول خودم با قربان و صدقه شروع کردم و تا ساعات بعد زهرا و عمو وارد عمل شدند.عمو هم هر چه سعی کرد نتوانست متقاعدش کند برای یک فشار کوچولو با دستمال! آوردمش خانه و با حرف و دلیل و برهان سعی کردم راحتش کنم ولی نشد.و در تمام این مدت بابای مهربان کنار خانه مادر خواب بود.وقتی برگشتیم خانه مادر برایش گفتم ماجرا را و بابا بغلش کرد و گفت کندن لزومی ندارد و حین حرف زدن با دختر دومی از چیزهای دیگر گفت چرا دندان آخری خراب شده؟دختر دومی هم که تا حدودی دندان را فرا...
16 آذر 1392

کاردستی آوا

نقاشی های دختر دومی با صدای پایان "ن" و "ل"             دختر دومی در حرفهایش به دختر بزرگه میگفت "پاپیان" بزن! دختر بزرگه میگوید "پاپیان" نیست.درستش "پاپیونه". دختر دومی میگه:نخیر!با کلاسها می گویند:پاپیان!     امروز صبح حاضر شدند و رفتند خانه مادر.میگویم قبل از رفتن تختهایتان را هم مرتب کنید.دختر دومی میگوید:کی این موقع صبح تختها رو جمع میکنه؟! میگویم:من!من هر روز دارم صبح زودتر از این تختهایتان را مرتب میکنم. خیلی خونسرد میگوید:ما که نگفتیم جمع کن!خ...
16 آذر 1392

کم آوردن من!

به دختر وسطی میگویم:چی باعث میشه که توی تخم چشم من نگاه کنی و کار خودتو ادامه میدی؟ ناباورانه میگه:مامان مگه تو تخم میذاری؟آدما بچه میزایند.چرا به من دروغ میگی؟تو ما رو به دنیا آوردی!   -------------------------------------------------------------------------   میگه مامان ما چند تا حس داریم.برات بگم؟ میگم بگو میگه بینایی.لامسه.بویایی.چشایی و... میخوام کمکش کنم میگم با چی میشنویم؟ میگه خودم بلدم نمیخواد بگی:گوشایی!!!   چی باید بگم یعنی من؟؟؟؟   ...
16 آذر 1392

لیست مسافرت

قرار بر این شده که عید امسال هم مانند چند سال گذشته به سفر برویم.به بچه ها گفتم فکر کنید و هرچیز برای مسافرت لازم دارید کم کم آماده کنید. دختر بزرگه طبق رسم خودم لیست مینویسد و دختر دومی چون توان نوشتن ندارد از هر چه برای سفر لازم دارد لیستش را به صورت نقاشی تنظیم کرده!   این لیست دختر دومی     ردیف اول(بالا) از چپ به راست: بادبزن-گوشی موبایل-کیف-دفتر نقاشی-شارژر(از نوع همه کاره)-مداد رنگی-عروسک-دی وی دی پلیر(یا به قول خودش لپ تاپ) ردیف دوم(از چپ به راست): باربی-دستمال-ناخنگیر-لیوان-سی دی-برس-آینه-بازی فکری(اون کله آدم با مغز)-عینک ردیف سوم(از چپ به راست): کرم دست و صورت-مس...
15 اسفند 1391

معما

دختر بزرگه در مدرسه چند تا معما یاد گرفته و مشغول تعریف کردن و سوال کردن آن از من و پدرش است.دختر دومی که در تمام مدت با دقت خواهرش و توضیح دادنش را تماشا میکرد چند دقیقه رفت و بعد با دو تا کاغذ کوچولو برگشت و گفت من هم معما دارم.و شروع کرد به پرسیدن از ما.یکی از معماها این بود:       و توضیح: اون کناری سمت راست یه مامانه که بچش رو روی پله های یک کتابفروشی گذاشته و خودش نشسته بالای پله ها تا استراحت کنه.بچه کنار دیوار یه دونه عنکبوت می بینه و میترسه و شروع میکنه به گریه کردن.مادره هم انقدر پاهاش درد میکنه که نمیتونه بیاد از پله ها پایین و برش داره.به نظرتون مامانه چجوری بچش رو برداره؟ جواب خوا...
14 اسفند 1391

ادبیات جدید

دخترک بهتر شده.سرفه هایش هم کمتر.اما بسیار ضعیف شده.دندان ششمش هم بیرون زد.این روزها دخترک کشف جدیدی کرده و آن هم اینکه میتواند در کمد کتابخانه که دختر ها خوراکی های خریداری شده برای مدرسه را میگذارند باز کند.پس در اولین فرصتی که دختر ها در کتابخانه نباشند سر کمد میرود و با یک خوراکی و با یک لبخند پیروزمندانه از کتابخانه بیرون می آید.مجبور شدم در کمد ها را با کش ببندم. در باب پاچه خواری برای بابا هم که هرچه بگویم کم گفته ام.موقع ناهار و شام حتما باید روی پای بابا بنشیند.کاری که بابا برای هیچ کدام از دختر ها زیر بارش نمیرفت!اما خوب ته تغاریست دیگر! دختر وسطی هم هر روز در حال نقاشی کشیدن است. وقتی به خانه مادر یا مامانی میرود هم ...
14 اسفند 1391