دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

وقايع اتفاقيه!!!

از اینجا که می روم نیت می کنم به زودی برگردم و مثل قبل پست بگذارم و با دوستان مجازی ام صفا کنم. اما افسوس که هم فرصت نیست برای سر زدن به دنیای وبلاگ و هم اینکه از حق نگذریم در این واویلای کمبود وقت ، سر زدن به دنیای مجازی از گوشی بسیار راحت تر از لپ تاپ و وبلاگ است. نه کم کردن حجم عکس می خواهد و نه انتظار برای لود شدن ویندوز و ... اما خوب به اینجا هم دینی دارم دیگر! در این چند مدت که نبودم ، دختر بزرگم (حنانه)چهارده ساله و دختر دومم (کوثر) نه ساله شد و دختر کوچکم ( حسنا) 4 ساله! اسمهایشان را نوشتم چون این روزها بیشتر دوستانم را در دنیای اینستاگرام و تلگرام می شناسم و اسامی دخترها را می دانند. کوثرم در این مدت ب...
23 اسفند 1394

قاب گوشی بهاری

قاب گوشی بهاری... یک قاب ، که با لاک رنگ شده بود و با استن پاکش کرده بودم و به فنا رفته بود! و با رنگهای ویترای جان دوباره گرفت...       پیشاپیش سال نو مبارک... ...
29 اسفند 1393

دست های آلوده!

      این دستهای من است! دستهایم به خون کسی آلوده نیست!(به جان خودم!!!) فقط من نقش مادری را داشتم که برای دختر هایش خمیر مجسمه سازی درست کرد و رنگشان کرد و به دستشان داد تا هم دختر بزرگه کاردستی مدرسه اش را درست کند و هم دو تا دختر دیگر دلی از عزا در بیاورند با خمیر بازی ! و نتایج کار دختر ها:     پی نوشت: دستور خمیر رو از اینجا می تونید بردارید. http://baghbagho.com/how-to-make-air-dried-porcelain من هم از همین دستور استفاده کردم. با ذکر مجدد این نکته که این خمیر ، خمیر مجسمه سازی هست .نه خمیر بازی. ...
2 آذر 1393

شرح حال!

ما خوبیم. منظورم من و دخترک هستیم. من زنده ام. هنوز جان در بدن دارم! هفته قبل در چنین روزی شروع کردیم و حالا به نتایج بسیار خوبی رسیده ایم. دخترک تا حدود 98 درصد به خودش مسلط است. شبها هم همچنین! و از مزایای 4 روز تعطیلی ام و گوش به زنگ بودن تکمیل شدن پازلم بود. با خوم گفتم من که باید نیم خیز باشم برای دویدن به سمت مکان مزبور! پس در این نیم خیز بودن یک کار مفید هم کرده باشم. و این پازل در حالت دوزانو و نیم خیز نشستنِ من تکمیل شد:     به قول دخترک: "این منم ، این تویی!" از میزان شباهت دخترک و دختر بچه ی این پازل ، می توان به میزان شباهت من و این...
15 مرداد 1393

حلوااااااا

دو جمعه ی اخیر از تعطیلی استفاده کردم و حلوا پختم. حلوای ماه رمضان دل آدم را حال می آورد! بوی آرد تفت داده شده که از آشپزخانه بلند می شود و در خانه می پیچد ، بچه ها ذوق کنان در آشپزخانه سرک می کشند و مقدار حلوا را تخمین می زنند. و دختر دومی هم که همیشه پایه است برای تزیین حلوا!   حلواهای جمعه گذشته که جهت سلیقه ی همسر زیادتر تفت داده شد:           و حلواهای این هفته که جهت دل خواهرِ همسر کمتر تفت داده شد: (تا این حد خواهر شوهر ذلیلم من!)         و دختر همیشه حاضر در صحنه ی من! ...
21 تير 1393

عیدی بچه ها به معلم ها

چهارشنبه آخرین روزی بود که بچه ها به مدرسه رفتند.برای مربی های دختر دومی که شال بافته بودم.شال ها را برایش در جعبه کادو گذاشتم و بردم و به معلمها هدیه کرد.       البته قبل از کادو دادن یک دسته مقوایی هم به جعبه ها وصل کردم که دیگر فرصت عکس نشد. ------------------------------------------------------------------------------   دختر بزرگه هم دلش میخواست تا برای معلمهایش کادو ببرد و از آنجا که 9 تا معلم داشت پیشنهاد دادم که کادو دست ساز بدهد و نتیجه طرح و تلاشمان این شد:     تمام تزیینات و چسباندن را خودش انجام داد با سلیقه خودش    ...
17 اسفند 1392

سفره هفت سین

سفره های هفت سین سالهای قبل: تزیین خاصی نداره ولی اگر باعث یه جرقه کوچیک برای کسی بشه باز هم خوبه.           این سفره کوچولو رو برای بچه ها کنار سفره خودمون انداختم         این سفره مسافرتی سال قبله توی شهر شیراز   و دختران بهاری من با گریم خودجوش مامان جان! یادمه یه مناسبت تو مدرسه دختر بزرگه بود ولی اصلا یادم نیست چی بود. اگر اون موقع وبلاگ داشتم این مناسبت یادم نمیرفت! ...
17 اسفند 1392

تخم مرغ هفت سین

      این تخم مرغها مربوط به هفت سین سالهای گذشته است.شاید به کسی ایده ای بده!                 اینها رو سال قبل به معلم ها ومربی های دخترا کادو دادم.       اینم یه حاجی فیروز من در آوردی!       این هم کاردستی روز شنبه دختر بزرگه که توی زنگ نقاشی درست کرده بود.       و بعد از آمدن به  خونه دختر دومی هم دلش میخواست تخم مرغ رنگ کنه با هم این زنبور و حاجی فیروز رو هم رنگ کردند. &n...
17 اسفند 1392