دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

حراج کیف!

1392/9/16 1:26
نویسنده : مامان دخترا
3,365 بازدید
اشتراک گذاری

 

دوست داشتم یه پست مفصل درباره دختر بزرگه بنویسم که حال و روزش رو در بر بگیره.آخه یه دختر یازده ساله نه اونقدر شیرین کاری داره که بنویسی و نه بزرگه اونقدر که بتونی ازش بگذری.

این روزها دختر بزرگه درگیر درس و کلاس زبانه.والبته دونگ یی!تحت هر شرایطی تمام برنامه ریزیها جوری تنظیم میشه که سر سریال دونگ یی کاری نباشه برای انجام دادن.تازه دخترم با تمام شخصیتهای سریال هم همراهی میکند و جواب هریک را با "آفرین" "خوب کاری کردی"  "حقت بود"  "پس چی فکر کردی"  "دلم خنک شد"  "باید فکر اینجاش رو میکردی"  و... میدهد.درباره تمام لباسهای دونگ یی حرفی و ایده ای برای گفتن دارد و خلاصه دنیایی دارد با این سریال.

در کارهای دختر کوچیکه هم گاهی کمکم میکند .و با دختر وسطی کل کل هم دارند گاهی اوقات.هر چند به نسبت خواهر های دیگر کمتر به هم میپیچند.یعنی کتک کاری که اصلا در کارشان نیست.فقط دختر وسطی سال قبل یکبار خواهرش را گاز گرفته بود و من برایش رساله ای در باب تفاوت انسان و حیوان که در همین لگد زن و گاز گرفتن آنها و توانایی صحبت کردن ما به جای گاز گرفتن و لگد زدن بود ایراد فرمودم و موضوع ختم به خیر شد.

دیگه اینکه به شدت دوست داره حرف بزنه و به حرفش گوش بدی.از دوستاش و مدرسه و فیلمها و ...

و من هم گوش میدهم و گوش میدهم.به این امید که مبادا گوشی از من نبیند و گوش دیگری پیدا کند و آن گوش دهانی شود و زی گوشش زمزمه هایی بکند.از بی اعتمادی دخترانم به خودم و پدرشان به شدت واهمه دارم.اعتراف میکنم که از بزرگ شدنش هم میترسم.از اینکه مبادا دختر آرام و منطقی ام پرخاشگر و ستیزه جو شود و من نتوانم کنترل کنم نه او را و نه خودم را.تا به حال همه چیز را منطقی برایش توضیح دادم و او پذیرفته است.همه چیز را با دلیل برایش گفته ام و هیچوقت حتی از کودکی او را با چیزهای واهی سر کار نگذاشته ام.میدانم باید منتظر گذشت زمان بود ولی با خودم باید به نتیجه برسم.

دختر بزرگه برای درس کسر ها کاردستی کسر درست کرده بود.خودش و بدون کمک من.خوب هم در آورده بود.و به دیوار کلاس هم نصب شده بود گویا.

 

 

 

و برای درس نقاشی معلمشان یک مدل کیف بهشان آموزش داده بود که دخترم از مدرسه که رسید و درسهایش را انجام داد شروع کرد به ساخت کیف در تیراژ بالا!!!از عمه و مادر بزرگ بگیر تا برای خواهر ها جهت جعبه آدامس و چوب شور و ...!و این هم گوشه ای از کارخانه تولید کیفهای کاغذی:

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)