پاک کن
از اول سال تحصیلی که دختر ها به مدرسه رفته اند مشکلی پیش آمده بود به اسم پاک کن!
دخترک پاک کن خواهر ها را پیدا میکرد یا از کنار دستشان بر میداشت و فرار میکرد و گوشه و کناری را برای گاز زدنشان پیدا میکرد.البته هر بار به دهانش نرسیده خنثی میشد ولی از بس دنبالپاک کن دویدیم و از بس فریاد و ناله دختر ها در آمد خسته شدم.یاد کلاس اولم افتادم که خانم معلممان میگفت باید پاک کنتان را داخل نخ کنید تا وقتتان برای گشتن به دنبال پاک کن هدر نرود.خلاصه مغز بافنده اینجانب فعال شد که چه کنم که بچه ها قبول کنند پاک کنهایشان را گردن بیاندازند و خجالتی هم از دوستان در کار نباشد.خلاصه اینکه کمی کاموای قرمز و مشکی و یک بند سر موبایلی و یک روز جمعه کامل و یک بعد از ظهر بیخوابی نتیجه اش شد این:
سمت راستی برای دختر وسطی و سمت چپی برای دختر بزرگه.
واز آنجا که دلم برای دخترک بی پاک کنم هم میسوخت این گل سر هم نصیب دخترک شد:
وحالا دخترها هر روز کلی در باب مزیت این پاک کن گردنی و اینکه اگر نبود چقدر باید دنبالش میگشتند و وقتشان هدر نرفته و دوستانشان مثل آن را خواسته اند داستان دارند.الهی شکر که پذیرفته شد!