کلاه کفشدوزکی
کلاه کفشدوزکی دخترک را هم تمام کردم.روز سه شنبه که میخواستم به مهمانی بروم سرش کردم و فهمیدم کمی تغییرات میخواهد.البته عکس با تغییراتش را هم میگذارم.این کلاه و قیافه مربوط به اولین دقایق بیداری دخترک است!
این ساعت را هم چند وقت قبل بافتم.همین طوری تزیینی برای دختر ها
روز یکشنبه اول بهمن تولد دختر دومی هست.میخوام امسال علاوه بر جشنی که توی خونه خواهم گرفت براش توی کلاس هم یه تولد کوچولو بگیرم.این جند سال که دختر دومی به مهد می رفت هر سال تولدش توی ماه محرم و صفر بود.حالا انگار تولد گرفتن توی کلاس براش آرزو شده.یه کیک کوچولو میگیرم و خوراکی و یه کادو.خودش خیلی خوشحاله.فردا قراره ببریمشون هم کمی لباس برای سه تاشون بخریم و هم وسایل دختر دومی رو.وسفارش کیک.همش میگم کاش خودم بلد بودم کیک درست کنم.یه کیک درست و حسابی.
دیروز دخترا رو بردم و موهاشون رو کوتاه کردم.کوتاه کوتاه.انگار خدا دنیا رو بهشون داده.دیگه از این موشونه کردن صبح و بستن و جز زدن برای اینکه در طول روز موهاشون مرتب باشه راحت شدم.موهای دخترک راهم خودم کوتاه کرده بودم و دیگر نبردمش.حالا دخترها دایما در حال حالت دادن به موهایشان هستند و تحویل گرفتن خودشان!