تولد شش سالگی
روز یکشنبه تولد دختر دومی بود.اما نتوانستم برایش بنویسم.
صبح لباسش راتنش کردم و راهی مدرسه شد و من هم به کارهایم رسیدم تا ساعت یک ربع به ده که با وسایل و کادو رفتم مدرسه و از آنجا رفتم برای آوردن کیک.
کیک را تحویل گرفتم و با برداشتن وسایل از ماشین به کلاسشان رفتم.تولد خوبی بود.کنار دوستان و معلم و البته دختر بزرگه هم که زنگ ورزشش بود به کلاسشان آمد و خلاصه فقط دخترک کم بود که پیش عمه ماند تا در کلاس تنگ و پر از میز و نیمکت اذیت نشود.
شب هم خواهر بزرگه برایش تولد خانگی و خودمونی برگزار کردو کیک مختصر و خوراکی و بساط لباس عروس و کفش پاشنه بلند و آرایش و بزن و بکوب خواهرها به راه بود.شب خوبی بود.خواهر بزرگه یک دفتر و مداد و برپسب کادو داد و خواهرک یک بسته سر مدادی انگری برد.
و این هم عکسها:
خوراکی هایی که برای بچه ها آماده کرده بودم
کیک تولد مدرسه
وسایل و کادو
هدیه تولد
کادوهای دوستان مدرسه
کیک تولد خونه
خوراکی خونه
واین مداد که از طرف یکی از دوستاش و از توی کیفش کادو داده شد و من نمیدونستم قبول کنم یا نه؟ولی کلی قربون صدقه مهربونیش رفتم.
و این هم صاحب تولد
ودخترک در حال خوردن پفک