دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

آخرین پست امسال و سفره ی هفت سین

1392/12/29 19:20
نویسنده : مامان دخترا
851 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ، آخرین روز از سال 1392 است.

و آخرین پست امسال را می نویسم.

این دو روز گذشته رسماً خودم را کشته ام.

رومیزی بافتنی ام را شب چهارشنبه سوری ، میان تخمه شکستن و پفک خوردن اطرافیان تمام کردم.

دیروز هم تا ظهر سر کار بودم.

از دیروز ظهر تا همین الان بی وقفه دویده ام.

یعنی دروغ چرا؟

دیشب هم خوابیده ام !!!

و حالا که اینجا نشسته ام و تایپ می کنم  ،

خانه را 2 بار جارو و دستمال کشی کرده ام ،

آشپزخانه را تمیز کرده ام ،

سرویس بهداشتی را شسته ام و ایضاً حمام را

دخترها را حمام برده ام و حسابی سابیده ام!

قیچی به دست رفتم سراغ دختر ها و موهایشان را صفا داده ام  ،

لباسهای اتویی را اتو کشیده ام

آجیل و شکلات ها را در ظرف ریخته ام

سفره ام را انداخته ام

هدیه های بچه ها و همسر و خواهر همسر را کادو کرده ام و کنار سفره گذاشته ام

البته به جز هدیه ی دخترک که چون بزرگ است و مایه ی درد سر هنوز در ماشین استتار شده است.(سه چرخه!)

لباس بچه ها عوض کرده ام

برنجم را خیس کرده ام و ماهی ها را گذاشته ام تا یخش وا برود برای شام!

از سفره ام عکاسی کرده ام

و مهمتر از همه اینکه در این هاگیر و واگیر و شلوغی خفقان آور ، پشت سر هم تخم مرغ بافته ام برای سفره ی هفت سین.

حالا فقط مانده است که لباس شب تحویل سال را عوض کنم و لباس سال تحویل بپوشم و بنشینم سر سفره به انتظار تحویل سال.

از بچگی دوست داشتم همه مان لحظه ی تحویل سال دور هم باشیم.

ولی تا جایی که یادم می آید کم پیش آمده بود.

یا یکی از اعضای خانواده در حال بریدن موکت بود ؛ یا یکی دیگر در حال زدن پرده ی راهرو و یا در حال حمام کردن.

از سالی که ازدواج کرده ام ، خدا را شکر هر سال همگی سر سفره بودیم.

از زمانی که سفره مان دو نفره بود، تا حالا که الهی شکر سفره مان پنج نفره است.

و حتی عید هایی که مسافرت بودیم و جمعیتی 13 نفره پای سفره بودیم و همه را دور سفره جمع می کردم .

تنها به خاطر اطمینان قلبی ، که این کنار هم بودن دور یک سفره ، در لحظاتی ناب و با عطر خواندن قرآن و صدای تپش دلهایمان و انتظار شیرینمان دارم.

خدایا این لحظات را همیشه برای ما ، برای همه ما ، همه ی مخلوقاتت شیرین کن!

 

 

 

 

تخم مرغ های پر ماجرا:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لحظه تحویل سال یاد ما هم باشید!

 

این پست مجدداً عکس دار خواهد شد!

 

 عید تمام دوستان وبلاگی ام مبارک.

خصوصاً آنهایی که نرسیدم سری به وبلاگشان بزنم و به رسم ادب تبریک بگویم و پاسخ تبریکشان را بدهم.

مامان محمد و ساقی ، مامان سونیا ، و مهلای عزیز از مراقبت و زیبایی پارمیس زابل



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
29 اسفند 92 19:35
انشالله سال خوبى داشته باشيد سفره تون هم خيلى عالى و قشنگه منم كه الان اين جا نشستم همه كارام رو كردم فقط بايد خودم و تسنيم لباسامون رو عوض كنيم عيد خوبى داشته باشيد دخترا رو ببوس
مامان دخترا
پاسخ
من فدای اون تسنیم و مامان با معرفتش!
نگار
1 فروردین 93 3:37
عیدت مبارک خانمی با سلیقه.
عاطفه
2 فروردین 93 19:33
سلام به روی ماه خودت و سه تا دسته گل ات. سال نو مبارک و ایشالله سالی سرشار از بهروزی و کامیابی داشته باشید.
مامان دخترا
پاسخ
سلام بر دوست عزیز و قدیمی و ملکه و مادر پادشاه! عیدت مبارک گلم!
سمیه مامان گل دخترا
3 فروردین 93 13:32
سلام عزیزم. سال جدید مبارک. حسابی خسته نباشی... وسایل جدید مبارک
مامان دخترا
پاسخ
سلاااااااااام! خوبی؟ خیلی کم پیدایی!
مامان محمد و ساقی
3 فروردین 93 19:33
سلام عزیزم مجددا" عیدتونمبارک دو دفعه اومدم ولی نشد براتون کامنت بزارم سفره هفت سینتون عاااااااااااااااااااااالی شده دوباره میام.نشد پستتون رو بخونم
مامان دخترا
پاسخ
ممنون خانوم از لطفت. سال نو شما هم مبارک.
مامان ماهیار
4 فروردین 93 22:35
سال نو مبارک چه تخم مرغهای قشنگی واقعا سرکار هم میری
مامان دخترا
پاسخ
اره میدم. چطور مگه؟ سال نو شما هم مبارک
مامان سویل و اراز
5 فروردین 93 0:27
سلام دوست عزیز عیدتون مبارک سال خوبی براتون ارزو میکنم دوست عزیز اگه موافق باشین و وبلاگمو قابل بدونین میخوام عکس سفره هفت سینتونو با ادرس وبلاگتون، وبلاگ اموزشکده هنر برای مامانها و نی نی ها بذارم در صورت رضایت به وبلاگم بیاین و خبرم کنید ممنون از محبتتون
مامان دخترا
پاسخ
برات فرستادم عزیزم.
مامان ماهیار
11 فروردین 93 0:21
ماشالله به این همه کار و بافتنی های زیبا دوستت دارم عزیزم من می بوسم خانمهای هنرمند و کدبانو را