دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

دوازده بدر 93 !

1393/1/15 20:44
نویسنده : مامان دخترا
1,197 بازدید
اشتراک گذاری

امسال هم دوازده بدر داشتیم و هم سیزده بدر!

قرار بود دوشنبه برویم شمال.

اما از آنجایی که مسافرت رفتن ما مساویست با بارش برف و باران و تغییرات جوی آنچنانی! کنسل شد.

اگر در شهر و دیاری شاهد خشکسالی هستید ، راه دوری نروید!

کافیست به ما اطلاع دهید تا ما عزم مسافرت کنیم و چنان سیل و بورانی راه بیفتد که نگو و نپرس!

خلاصه گفتیم حالا که مسافرت نمی رویم از روز 10 فروزدین را در خانه مادر شوهر بگذرانیم.

و در همان روز هم قرار گذاشتیم که با خواهر شوهر و برادر شوهر و دختر آن یکی خواهر شوهر و البته خانواده محترم خودمان ، به تهران گردی یک روزه برویم.

10 و 11 فروزدین را خانه ی مادر شوهر بودیم به صرف پلو ماهی و سالاد الویه و آش و آبگوشت!

و این هم اسناد سالاد الویه با تزیین زهرا:

 

 

روز 12 فروردین هم با وجود باد وحشتناکی که می وزید و سرمای استخوان سوزی که بود ساعت 12 راه افتادیم و در "عطا*ویچ " خودمان را با پیتزا و غول معروفش خجالت دادیم و غذایمان را بردیم خانه ی برادر شوهر و با یک چای داغ بعد از غذا از خانه زدیم بیرون به مقصد پارک چیت*گر.

در پارک ، بعد از سالیان سال یاد جوانی کردیم و دوچرخه سواری مبسوطی نمودیم و مسیر 5 کیلومتری را رکاب زدیم.

و دروغ چرا؟

دو بار هم دوچرخه را دست گرفتیم و در سربالایی ها پیاده روی را برای سلامتی بدنمان مفید تر دانستیم !!!

هر چه بود از بقیه اعضای گروه که نیمه کاره برگشتند و ضعف نمودند و آبمیوه در یک دست و چیپس در دست دیگر مثل بید می لرزیدند بهتر بودم!(خواننده این وبلاگ هم هستند البت!)

و یا از زهرا که جیغ زنان و بدون ترمز اصابت کرد به دیوار!که جاده پیچیده بود و زهرا نپیچیده بود!

بعد از آن رفتیم دری*اچه شه*دای خل*یج فا*رس.

خوب بود و چسبید.

بسیار سرد بود و پفک خوردن مرغهای دریایی اش حسابی جالب بود.

 

 

 

 

 

 

از آنجا هم رفتیم هایپر استار و خرید کردیم .

عاشق این فروشگاهم!

حالم را جا می آورد.

و این بود خاطرات دوازده بدر ما!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
15 فروردین 93 23:17
اين وسط خوش به حال عزيز خانم انشالله هر ساله ....
مامان دخترا
پاسخ
عزیز خاونم همیشه دارای بهترین جایگاهند!
یاسمن (مامان فرشته ها )
19 فروردین 93 22:23
وای کلی خندیدم چقدر با حال نوشته بودید
مامان دخترا
پاسخ
خدا رو شکر که خنده به لبات اومده خانوم!
یاسمن (مامان فرشته ها )
19 فروردین 93 22:25
راستی چقدر احتمال داره که شما فرصت کنید و دستور این کلاه هلو کیتی را بگذارید تا ما هم برای دخترمون ببافیم من خیلی وقته کاموای سفید و صورتی خریدم اما دستور بافت کلاه هلو کیتی را ندارم
مامان دخترا
پاسخ
سعی میکنم به زودی بذارم
مامان معید
20 فروردین 93 16:21
همیشه به گردش و تفریح.... لباس دخترک چه خشگله.ماشالله
مامان دخترا
پاسخ
شرح بافت این لباس رو قبلا نوشته بودم
مامان
25 دی 93 15:53
عاشق این ست کیتی ام کاش جایی میفروخت منم برا مهسا میخریدم واقععععععععععععععععا هنرمندی خوش بحال شوهر و دخترات بخاطر این همسر و مادر دلسوز و کدبانو و خانم