عروسک دو قلو!
سر انجام دیروز با تلاش فراوان و حالی رو به مرگ از شدت سردرد و با وجود خوردن دو قرص مسکن عروسکهای دو قلو ها تمام شد!
و در اینجا جادارد که از مادر شوهر و خواهر شوهر ها هم تشکر کنم که دیروز در خانه شان توانستم بنشینم و با خیال راحت به دوخت و دوز عروسکها بپردازم.اگر خانه خودمان بودم با وجود کارهای خانه عروسکها تمام نمیشد!
این عروسکها قرار است کادوی جشن الفبای دوقلوهای برادرم باشد در آخر این ماه!
و در راستای اینکه خواهر شوهر کوچیکه دیشب فرمودند:
"این عروسکا رو نبر دوباره تالاپی بذار تو راهرو ازشون عکس بگیر.
قشنگ با فتوشاپ روشون کار کن تا جلوه بیشتری پیدا کنه!"
من هم که عروس خوب و حرف گوش کنی هستم و دارم گولش میزنم برای بردنش به مسافرت آخر هفته ،نه تنها امروز صبح هول هولی عکسها رو بردم تو فتوشاپ و کار کردم ، بلکه حتی به راهرو نگاه هم نینداختم و عروسکها را روی مبل گذاشتم برای عکاسی!
و این شد نتیجه 10 روز تلاش من در زمینه عروسک بافی!
جهت به دست آوردن دل خواهر شوهر:
و این هم عکسهای روی مبل!
♥ چون دو قلوها پسر بودند ترجیح دادم عروسکی ببافم که برای تزیین تختشان استفاده کنند.
♥♥ الان برای دختر بزرگه عروسک شروع کرده ام.بعد از او و دختر دومی باید برای دو تا خواهر ها و دختر خواهر و دختر خواهر شوهر ببافم که برای کادو روز زن بهشان قول عروسک داده ام!
♥♥♥ خدایا مرا زنده و سالم نگهدار تا قولهایم را عملی کنم!
♦چهل تیکه هم به روز است.نگید نگفتی!