دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

هنرمندان کوچک!

1392/9/16 14:23
نویسنده : مامان دخترا
2,262 بازدید
اشتراک گذاری

دختر بزرگه از این تعطیلات کمال استفاده را می برد.

در راستای رو آوردن دخترها به هنر ، دختر بزرگه نشسته و پشت سر هم لباس میدوزد.

موضوع از آنجا آغاز شد که مادر (مادر همسرم) یک لباس برای عروسک دختر بزرگه دوخت و در کنارش دست دختر بزرگه به سوزن و نخ آشنا گشت.

چندی قبل برای دخترک و دختر دومی پارچه خریدم تا برایشان شلوار راحتی بدوزم.

وقتی کار برش تمام شد هر چه پارچه از گوشه و کنارش مانده بود بلوز و دامن و پیراهن کوچولو برش زدم برای دخترها که بنشینند و بدوزند.

دختر دومی که از اول تکلیفش را معلوم کرد و گفت:"نکنه سوزن بره توی دستم !)

ولی دختر بزرگه با جدیت مشغول دوخت و دوز است.

و نتیجه تلاشهای گاه و بیگاه دختر بزرگه این شد:

 

پیراهن دوخت مادر:

 

 

و این هم خیاطی دختر بزرگه:

 

 

 

 

 

 

 

و میزان پیشرفت دوخت گلدوزی با دست:

 

 

 


برای دختر ها کوبلن هم خریده ام.(البته با تلاش و جستجوی فراوان!کوبلن نایاب است!)

و دختر دومی بعد از اطمینان حاصل کردن از تیز نبودن سر سوزن ، تصمیم به دوخت گرفته است.

 

کوبلن دختر دومی

 

 

کوبلن دختر بزرگه

 

 

فعلا در خانه مان مشغول تشکیل صنف هنرمندان هستم!

 

 

چهل تیکه توسط مامان طهورا به روز شد!

خونه دار و بچه دار!

وسیله هاتو بردار و بیار!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان محمدرهام جون
5 خرداد 92 13:21
ای جانم آفرین به این مامان باذوق،خدا برات حفظشون کنه خیلییییییییییییییییی خوشم اومد یهویی دلم سه تا دخمل ناز خواست


یهویی 3 تا دخمل ناز بیار خوب!
الهه
5 خرداد 92 13:29
محاله مامان به این هنرمندی دخترای به این هنرمندی نداشته باشه اصلا جای تعجب نداشت کاملا طبیعیه این منم مثل دختر دومی که هر وقت سورن دستم میگیرم پیش خودم میگم بزا طوری دستم بگیرم نره به دستم حالا فهمیدی چرا طبیعیه و جای تعجبی نیست


من شخصا به دختر دومی میگم:"جون عزیز"!
به تو باید بگم آیا؟!
سميه مامان گل دخترا
5 خرداد 92 13:46
بابا هنرمندااااااااا
وقتى مامانشون شما باشى غير از اين انتظار نميره......
ميگم اين مدل دوخت لباس هارو خوبه به يه مزون نشون بدى،حتماً استقبال ميكنن!!!!!!


ای بابا!
چقدر ما رو تحویل میگیری؟
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
5 خرداد 92 15:54
باربی
.
.
.
.
.
.
نزن منو! تازگی ها یاد گرفتی دست بلند می کنی ها!!


نرجس جان کی میشه از تنفرت از این باربی و نی نی وبلاگ دست برداری تو؟!!!
من خودم با باربی موافق نیستم ولی آیا جایگزینی براش درست کردن؟
به نظرت میشه دارا و سارا رو با اون قیمت بالا و عدم انعطاف و لباسهای نچسب با این باربی ها مقایسه کرد؟
منم اینو نخریدم.
فقط برای کادو دادنش موافقت کردم.به همون دلایلی که گفتم قبلا!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
5 خرداد 92 15:55
جدی کوبلن نایاب شده؟
یادش به خیر ها! چه کوبلن ها که می دوختن مردم زمان ما!
اعتراف:
من تا حالا ندوختم!بلد هم نیستم. نگاه هم نداره. مگه ادم بایدهمه کار بلد باشه؟


بی خطر ترین و راحت ترین دوختی بود که برای دختر دومی میتونستم در نظر بگیرم!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
5 خرداد 92 15:56
ببخشید گلدوزی با دست یعنی چی؟
با گلدوزی با پا چه تفاوت هایی داره؟

خوی سواله دیگه. به قول مامان سارا به ذهن خطور می کنه!


نمیری نرجس!
منظورم گلدوزی بادسته نه چرخ گلدوزی!
مامان سونیا
5 خرداد 92 16:50
به به به این خانمهای هنر مند مامانی به نظر من سوزن دست گرفتن برای دختر دومی هنوز زوده
در ضمن مادر شوهرتون پیراهنی رو که دوخته خیلی قشنگه مگه خیاط هستند ایشون انگار هنر ارثی خانوداه شماست
خسته نباشید





میدونم که زوده.ولی خوب وقتی دختر بزرگه میدوزه شاید اونم دلش بخواد
مادر شوهرم از اون خیاطهای دلی هست.
از اونا که با حوصله فراوان همه چیز رو به هم جفت و جور میکنن و میدوزن!
خیاط نیست ولی خیاطی میکنه.
یه دوست ( مامان ریحانه )
5 خرداد 92 17:17
سلام
ای جان مردما چقدر برا خودشون لباس میدوزن که این همه تیکه پارچه متنوع عمل بیاد
تازه همون مردما چقدر پولدارند که هر فصل مبلمان و دکوراسیون عوض می کنن
یعنی همچین دوستان دقیقی دارین شوما


بابا اینا همه واسه در آوردن حرص نرجس بود!
من و عوض کردن رنگ دکوراسیون؟
جاهاشونو شاید عوض کنم.ولی رنگاشونو نه.
پارچه ها هم ، گفتم که از تکه پارچه های مادر برداشته شده.
جز سفیده که توپ توپ داره و واسه شلوار دخترهاست!
مامان مهسا
5 خرداد 92 19:51
سلام
من تازه با وبلاگتون اشنا شدم
چه وبلاگ خوبي دارين دختراتون هم هنرمندند مثل خود من
ميشه با هم تبادل لينك داشته باشيم
(آيكون يك فقره ادم لوس )


خوب پس چرا یادت رفته یه شاخه گل بذاری کنار پیامت؟!
بعد از اینکه گفتی تبادل لینک داشته باشیم باید یه شاخه گل هم میذاشتی!
مامان مهسا
5 خرداد 92 19:54
سلام

ميشه براي تابستان من هم برنامه بنويسيد

من نياز مبرم به يك چوب تر بالآي سرم دارم تا فرمان ببرم و تكوني به خودم بدم



لطفا مرا راهنمايي كنيد


لطفا نوع چوب تر را مشخص کنید و باقی تابستانتان را به ما بسپارید!

مهسا
5 خرداد 92 21:09
قبلا برای پست قبلی ( تعطیلات بهاری- تابستانی) کامنت گذاشته بودم ولی نیست.
راستی راستی کوبلن نایاب شده؟ ولی من همیشه کارم این بود تا امتحانها تمام می شد مامانم یکی می داد دستم تا بدوزم اعتراف می کنم هیچوقت هم نشد یکی را تمام کنم آخه مال من از این کارتونی ها نبود دو تا کوبلن بزرگ و واقعا سخت اخه شما می دونی که زمان ما جنگ بود و ...... اصلا ولش کنید. آمدم بگم فکر کنم دختر بزرگه تو هنر رو دست شما بلند شه


به جون خودم اگر پستی دیدم!
بله!کاملا اون دوران رو درک میکنم.
دختر خوب به مادرش میره دیگه!
مامان ترنم
5 خرداد 92 21:35
سلام .کلا هنر توی خونتونه. مامان که شما باشی این کارها هم از دخترها بر میاد. حتی از اون جون عزیز ناز نازی.
حالا چون می خواهد مهندس بشه خیلی بهش سخت نگیر.....


خوب مهندس هم باید دوخت و دوز بلد باشه دیگه!
اومدیم صبح خواست بره سر پروژه دکمش کنده شد.چیکار کنه اونوقت؟!
مانلی مادر باران
6 خرداد 92 9:33
یادش بخیر غیر از اولین کوبلن که 10*10 بود (خواهرم برام خریده بود) در عمرم هیچ کوبلنی رو به پایان نرسوندم امیدوارم بچه ها به دوست مامانشون نرن تا پایان تابستون کوبلنو تموم کنن . مدل لباسها خیلی قشنگ بود دخترای خلاقی دارین راستی تا دیر نشده رشته هنری دختر کوچیکه رو هم اعلام کنین


دخترک الان فقط در خانه داری استعدادش رو بروز داده!
مامان تسنيم سادات
6 خرداد 92 16:38

واى ..... با ديدن لباس تن عروسكها ياد بچگيهام افتادم ....
يادش بخير منم براى همين عروسكا لباس مى دوختم با كلاه ... با دختر خاله ام دوتايى ....
چه روزايى بود


منم زیاد لباس میدوختم.
ولی تنهایی!
و مشکل اساسیم این بود که چرا یقش از سر عروسک تو نمیره!
اون موقع عقلم به لباس دکلته دوختن نمیرسید!
مامان محمد و ساقی
6 خرداد 92 22:15
باریک الله به دختر اولی.ماشالله.هندمندیه واسه خودش

تو رشت کوبلن فراووووووووووونه


ما که نتونستیم پیدا کنیم.
تازه اینم گفت برای کسی آوردم.