بیستمین سالگرد
میهمانی سال پدر بزرگ هم برگزار شد.
دوباره دور هم جمع بودیم و خوش گذشت!
ولی بدون پدر بزرگ.
20 سال است که پدر بزرگ رفته به دیار باقی.
از یازده نوه ی پدر بزرگ دوتایشان پدر بزرگ را ندیده اند اصلاً.
و از یازده نتیجه اش دوتایشان بسیار کوچک بودند هنگام فوتش و بقیه هم پدر بزرگ را ندیدند .
خدا بیامرزدش!
میهمانی خانه مان سه روز طول کشید.
از دوشنبه ظهر تا چهارشنبه شب.
امروز خیلی خسته بودم و نای راه رفتن هم نداشتم.ولی خوب بود این چند روز.
مامان و خواهر ها و برادر ،کادوهای مدرسه ای بچه ها را هم دادند که در پستی دیگر می گذارم.
فردا مهمان خانه مادر هستیم و شنبه عازم تهران برای خرید بچه ها.
یک کیسه بادمجان در آشپزخانه انتظار سرخ شدن را می کشند.
کارهای کامپیوتری ام هم مانده که احتمالاً تا شنبه باید تمام شود.
پس سرم بسیـــــــــــــــــــار شلوغ است.
حرف و عکس و پست هست .که به محض خستگی در آوردن می گذارم.