میفهمی...
دختر بزرگه از حمام آمده و دارم موهایش را سشوار میکشم.بعد از کمی دستهایم را پایین می آورم و تکان میدهم و میگویم:"قدت بلنده دستم خواب میره موقع سشوار کشیدن."
زانوهایش را خم میکند و میگوید:خوبه؟"
میگویم:"نه صاف بایست.اینجوری پاهایت درد میگیرند."
میگوید:"پس من چکار کنم مامان.خودت میگی دستم درد میگیره."
میگویم :"تو فقط صاف بایست."
و شاید وقتی خودش دختری داشت بداند که یک مادر اینها را به نشانه اعتراض از درد دست نمیگوید.بلکه دارد صفا می کند از اینکه قد دخترش دارد به قد خودش می رسد.
حالا مانده تا حال امروز مرا بفهمی دختر!حالا مانده تا بفهمی درد کشیدن و ذوق کردن یعنی چه؟!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی