بازی با عروسک 1
از سرگرمیهای بسیار دلپذیر این روزهای دخترک ، عروسک بازیست.
دخترک چنان با عشق با عروسک هایش بازی می کند که گویی واقعا مادرشان است.
و این میان از اشارپِ من بینوا هم مایه می گذارد به عنوان پتو!!!
خودش و بچه هایش را می خواباند و تر و خشک می کند.
در این بین کاری هم ندارد که کودک بینوا در چه حالتی خوابیده است و مُخَش نزدیک است که در دهانش بریزد!
بالاخره دلش می سوزد و بچه اش را تحویل می گیرد.
تازه این عروسک سوگلی دخترک است.
عروسک دیگر که بی لباس و بی بالش و پتو رها شده که هیچ ، تازه مادرش هم پشتش را به او کرده و خوابیده و این عروسک بینوا علاوه بر ملزومات خواب از مهر و محبت مادری هم بی بهره است!
بالاخره دست نوازشی هم به سر عروسک دیگر می کشد.
و در مکتب دخترک ، سوگلی بودن هم دردسر های خودش را دارد.
ممکن است گاهی به صورت ناگهانی یک انگشت در گوش سوگلی وارد شود!
و یا حتی در بینی و چشم!
بستگی به حال و روز آن لحظه ی مادر دارد!
البته عروسک دیگر هنوز پشت مادر بی لباس و بی رختخواب به حال خود رها شده است!
الهی بمیرم!
ادامه دارد...