دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

مریضی

دخترک مریض است.در عرض یک روز چنان صدایی از گلویش موقع نفس کشیدن بیرون می آمد که وحشت مرا گرفته بود.از نزدیکی های صبح دیروز تب کرد و بعد انگار گلویش پر از خلط بود.من هم وقتی از خونه مامان برگشتم حمام را پر از بخار کردم و برای رقیق شدن خلط ها در بخار حمام نشاندمش و بازیش دادم.وقتی بیرون آمدیم و لباسش را پوشاندم و از کنارش رفتم دختر بزرگه صدا زد که مامان داره بد نفس میکشه.با تماسی با همسر و چک کردن داروهایی که در خانه داشتم دیدم تا آمدنش طاقت صبر ندارم بنابراین با مشورت دوباره با او رفتم پیش متخصص اطفالی که دو بار دختر وسطی را از مرگ(دور از جانش)نجات داده بود.دخترک را هم برای چک ماهانه پیش همین دکتر میبردم.تا 8/5 معطل شدم تا دکتر را دیدم .گفت...
16 آذر 1392

من یک مادر هستم.

گاهی وقتها که از زندگی و شلوغیهایش خسته می شوم،     گاهی وقتها که هر چه می دوم و کارهایم را روی دور تند انجام می دهم باز هم به دلم نمیرسم،     گاهی وقتها که همزمان با خواباندن دخترک روی پاهایم و تکان تکان دادنش، کتاب و مجله میخوانم و آنقدر خطوط ،جلوی چشمهای آستیگمات و بدون عینکم تکان میخورند که تهوع می گیرم،     گاهی وقتها که کتاب و مجله را برای تکان نخوردن روی زمین می گذارم و مایل میشوم برای خواندنش و بعد از مدتی گردن خشک شده ام از درد ناله می زند،     گاهی وقتها که در تختخواب زور میزنم تا چشمهایم را برای خواندن دو خط بیشتر ، باز ...
2 ارديبهشت 1392

بازی با پازل

بچه ها از ماهیانه شان پول برداشتند و رفتند برای خودشان بازی فکری بخرند.یک بازی فکری جعبه ای که دو تا بازی در یک جعبه است دختر بزرگه خرید و دو تا پازل هم دختر دومی.دختر دومی مشغول بازی با پازلش بود که دخترک سر رسید و با دقت مشغول درست کردن فرضی پازل شد!همان طور که دختر دومی دانه دانه پازلها را سر جایش می گذاشت.             دختر ها دارند با هم بازی می کنند که دخترک مدام می رود و بازیشان را به هم میریزد.دختر دومی که از به هم خوردن مداوم بازی کلافه شده به من می گوید: "مامان همون طور که بچه به دنیا آوردی ازشون مواظبت هم بکن دیگه!!!"         دوبار...
14 اسفند 1391