دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

مینون خان!

این روزها دخترک علاوه بر "عزیز" یک یار دیگر نیز پیدا کرده است و او هم کسی نیست جز : "مینون"!!! یا همان میمون     دخترک چنان این موجود نه چندان زیبا را عزت و احترام می کند و قربان و صدقه می رود که به پای عزیز رسانده او را! در همه ی موارد نظر "مینونه" برایش محترم است و بی نظر او کارش پیش نمی رود. دستش را در پشت عروسک می برد و می ایستد روبروی من و می گوید :"مــــــــــــــــــــــــــــــاچ!" و وقتی با مینون! روبوسی می کنم دخترک لطف می کند و دهان میمون را پاک می کند تا خدای ناکرده میمون از ماچ کردن من بدش نیامده باشد! خدایا!!!! این میان یک مشکل ع...
1 خرداد 1393

باز هم عزیز!

از مزایای "عزیز" دخترک بودن این است که همه ی افراد خانواده باید به او سلام کنند و به او شب به خیر بگویند و از او خداحافظی کنند و بعد از غذا از او تشکر کنند و ... و از معایب "عزیز" دخترک بودن این است که عزیز بیچاره محکوم است به خفگی گاه و بیگاه و از سر اجبار!!!         خدایا رحم کن به عزیز! ...
26 اسفند 1392

سخنرانی

دخترک با حرارت تمام بر مسند تختش نشسته است و سخنرانی می کند! روی پتو هایی که در زندگی مسافرتیمان در اتاق بچه ها (به علت نبودن فرش ها) در تخت دختر ک می گذاریم ،نشسته است. و با جدیت تمام حرف می زند با خواهرانش و می خندد و صدایش را بلند می کند و آرام می کند. و خواهران هم موظفند که با شوق به حرفهایش گوش دهند و همراهیش کنند!                           یاد روزهایی می افتم که اشک ها ریختم برای حرف نزدن دخترک! و حالا که می بینم با کلمه هایی نصفه و نیمه و به زبانی که مترجمش خودمان ...
10 اسفند 1392

دخترک با ایمانم!

دخترک با ایمانم! کاش بمانی اینچنین. کاش اسیر دست روزگار نشود این ایمان پاکت. کاش باور های فردایت ، حس ناب امروزت را از بین نبرد. کاش بتوانیم حس این روزهایت را ، و اعتمادت را بیشتر کنیم و بیشتر...                 امروز رو به قبله نیستی ولی دلت با قبله است. نکند فردایی بیاید که رو به قبله بایستی و دلت هر جا باشد جز رو به قبله؟!     ...
6 اسفند 1392

سبد لباس!!!

آیا خانه ی ما جایی برای بازی کردن ندارد؟ آیا برای بازی کردن باید متحمل زحمت بسیار شد؟ واقعاً حس تو و خواهرانت چیست از اینکه همیشه دوست دارید در جاهای تنگ و باریک بِچِپید و بازی کنید؟             و معترض از اینکه چرا خلوتش را به هم زدم!!!       انگار ماجرای من و آشپزخانه و این دخترک و تنهاییمان در زمان نبودن دختر ها تمامی ندارد.   عید مبارک!   ...
28 دی 1392