سفر نامه نوروز 92
روز 30 اسفند ساعت 4 صبح حرکت کردیم و البته من و بچه ها تا صبح نخوابیدیم.
خدارا شکر ترافیک نبود.
یک خانه روستایی مد نظرمان بود و با تحقیق به قلعه رود خان رسیدیم و از طریق یک آشنا خانه را برای روز 30 اسفند تا 4 فروردین رزرو کردیم.
با یک عالم دلشوره که خانه چه شکلی میتواند باشد به مقصد رسیدیم و البته با دلشوره ای بیشتر از اینکه مبادا به سال تحویل و چیدن سفره نرسم.
خلاصه رسیدیم و من بعد از دیدن خانه و در تمام مدت اقامتمان در خانه به یاد سریال پس از باران بودم!
خانه ای چوبی و قدیمی در جاده قلعه رودخان،19 کیلومتری فومن و 6 کیلومتری قلعه.
خانه ای بسیار دنج بود و بعد از مدتها توانستیم حسابی بازی کنیم.چون به جایی دید نداشت و کلا راحت بودیم.
بچه ها هم دلی از عزا در آوردند با وسعت این خانه!
تا توانستیم بازی کردیم و تا توانستیم قدم زدیم و از منظره های اطراف لذت بردیم.
وحتی مادر شوهر را از این پله ها پایین کشاندیم و برای قدم زدن و خرید کردن از سر خیابان با بچه ها بردیمش.
و با باران سیل آسای روز آخر و هنگام آمدن زیبا تر شد.
یک بعد از ظهر به فومن رفتیم و از دیدن بازار محلی حسابی کیف کردیم.عاشق این بازار های شمال با بوی سبزی و ماهی و پر از محصولات خانگی هستم!
سفر بسیار خوبی بود.مثل بقیه سفر های دسته جمعی که میرویم!
بقیه عکسهای خانه روستایی در ادامه مطلب:
واقعا نمیدانم چطور می شود خدا را به خاطر این همه زیبایی شکر کرد؟!
مزارع چای
برنج
دخترک کثیف شکلات خورده من
دنیا به کام دخترک بود با آن همه کفش و دمپایی در ایوان!