دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

جشن کوچک تولد

1392/9/17 2:32
نویسنده : مامان دخترا
1,349 بازدید
اشتراک گذاری

از صبح دخترها خواستند که بعد از ناهار آشپزخانه را به آنها بدهم.

و با موافقت من بعد از جمع کردن سفره ناهار دخترها شروع کردند به جمع و جور و حتی شستن ظرفها! البته با شرط اینکه من هیچ کاری به جمع کردن به هم ریختگیهای بعد از کارهایشان ندارم.

خلاصه ظرف شستند و دختر بزرگه میخواست کاکائو درست کند که به خاطر مشکل دار بودن و احتمالا فاسد بودن کاکائو تخته ای ،پروژه با شکست روبرو شد.

بنابراین ژله درست کردند و من فقط طرح دادم و باقی کارها با دختر بزرگه بود.

از عصر هم  با دو عدد کیک یزدی و بیسکوئیت هایی که تمام موجودی شیرینیجاتیمان بود شروع کردند، شروع کردند به درست کردن و تزیین کیک تولد!

شب که شد من حق نداشتم پا به آشپزخانه بگذارم.

از عمه کوچولو هم دعوت شد که چون قرار بود عازم مسافرت باشیم و هنوز کارهایش نیمه بود نیامد.

بعد نوبت به آراستن خودشان رسید.

و با اتمام کارها و انتظار برای آمدن پدر آن اتفاق بد افتاد و دخترهای طفلکم خوشحالی نکردند که هیچ ، تا توانستند برای خواهرشان زار زدند.

تنها کاری که کردیم یک زنگ به خواهر شوهر بود برای آمدن پیش بچه ها و بردن دخترک با سرعت تمام به داروخانه برای تهیه چسب.

بعد از برگشت ،برای اینکه حال و هوای دخترها هم عوض شود خواستم تا تولدم را جشن بگیریم .

هر چند خوشحالی توی دلمان مرده بود در آن ساعتها.ولی دخترها هم دل داشتند.

و این تمام آن چیزی بود که دخترها آماده کرده بودند و برای من از یک کیک ده طبقه و یک مجلس با شکوه ارزشمند تر بود:

 

 

کیک تزیین شده دختر دومی:

 

 

کیک دختر بزرگه:

 

 

میز چیده شده با ژله گیلاس و آلوئه ورا(هنوز در نیامده) ،بیسکویت،نسکافه و آب جوش،و گیلاس

 

 

 

 

و ژله ای که بعد از سبک شدن کارهایم برگرداندمش:

 

 

و ژله با دست دختر دومی که به صورت میان برنامه پرید وسط عکس!

 

 

این هم از تولد امسال.

کادوهای دخترها قرار بود در مسافرت خریده شود که قسمت نشد.

مسافرت کنسل شد و حتما حکمتی داشت!

خدایا شکرت که چیز بدتری پیش نیامد.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

عاطفه
13 تیر 92 22:06
برای زخم دخترک
برای تولد به این قشنگی
برای سه دختر
برای مامانشون


چقدر تو مهربونی عاطفه!
zahra
13 تیر 92 23:00
تولدت مبارک عشقم


ممنون عزیزم.
الهه
14 تیر 92 0:35
دست هردوتاشون درد نکنه مادر خانومی ایشالله حال دخترک بهتر شد یه روزی جبران میشه این روووز


همین که به یادم بودند برام کافیه.
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
14 تیر 92 9:02
مبارکا باشه خانوم.
کیک ده طبقه چیه مادر؟
دست گل دخترات درد نکنه با این کیک های ساده ی خوشگل.که پشتش یه دنیا عشق واحساسه.
خدا برای هم حفظتون کنه.
همیشه دلتون گرم وشاد وخوش ایشالا.


من هم که همینا رو گفتم دیگه!
میدونی اون ترافل ها رو دونه دونه برام چیده بودن دور کیک!
خدا همه مادر و فرزندها رو برای هم نگهداره.
مامان نی نی
14 تیر 92 16:20
سلام دوست خوبم فاطمه خانم ودوستش تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کردن خوشحال مشم که کد های 464 و465 رو به صورت464 465 (با یک فاصله) به شماره پیامک 20008080200 ارسال کنید وبهشون رای بدید ممنون
مامان یاسمین زهرا
14 تیر 92 17:59
اصلا تعجب نکردم با وجود همچین مادر هنرمند و کدبانویی همچین بچه های هنرمند و خوش ذوقی بعید نیست که هیچی انتظارم میره (مردم تا جملم رو تموم کردم اخرش هم نفهمیدم درست شد یا نه).دست گلشون درد نکنه


دست گل تو درد نکنه که جمله ای به این عظمت ساختی دوست گلم!
منصوره مامان زهره
14 تیر 92 22:53
تولدت مبارک!!!!
امسال شدی چند ساله؟
چند تا بهارو دیدی؟


اصلا پست رو خوندی؟
تازه میگی امسال میشی چند ساله؟
سميه مامان گل دخترا
15 تیر 92 10:40
سلام. خدا رو شكر كه همه چيز بخير گذشت.
دخترك بهتره؟؟
ما چند روزى نت نداريم.الان هم با سرعت بالاى همراه اول اومدم!!!!


خیلی بهتره.
ممنون که جویای حالمون هستی.
محبوبه مامان ترنم
15 تیر 92 11:39
عزیزم. این مهربونی و عشق و محبت و تزئین زیبای کیک های بچه ها برای یک مامان مهربون اشک شوق آدم رو جاری می کنه. الهی که همیشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه عالم شاد باشید و دور هم.
خدا را شکر که برای دخترک مشکل بزرگتری پیش نیومد. باز هم تولدتون مبارک عزیزم.


من هم با دیدن کیک هاشون همین حس رو داشتم.
با اینکه اون موقع خیلی عصبی بودم ولی دیدن کیکاشون آرومم کرد.
مامان سونیا
15 تیر 92 12:35
بازم تولدتون مبارک
دست این گل دخترها درد نکنه واقعا برای مامانشون سنگ تموم گذاشتن

البته همچین مادری باید هم براش سنگ تموم گذاشته بشه مامان هنرمند و مهربون دختر مهنرمند ومهربون هم داره

سفر بی خطر مراقب دخمل طلا ها باش صدقه یادت نره



سفرمون قرار بود پنجشنبه باشه که با این اتفاق کنسل شد.
مامان تسنيم سادات
15 تیر 92 13:27
حال دخترك چطوره ؟؟


شکر خدا.بهتره.
مامان محمد و ساقی
19 تیر 92 1:17
دست دخترهای گلت درد نکنه.
ایشالله همیشه شادی تو خونتون باشه و از این اتفاقهای بد دیگه نیفته و همتون سلامت باشین


انشااله!
مانلی مادر باران
19 تیر 92 14:30
تولدتون با تاخیر مبارک دست گل دخترا مبارک امیدوارم همیشه کنار هم شاد باشین امیدوارم زخم لب دخترک هم بزودی خوب بشه نگران نباش انشا ا... جاش هم نمیمونه


مانلی انقدر دلم برات تنگ شده بود که نگو.
کجا بودی پس؟
مانلی مادر باران
19 تیر 92 14:32
در ضمن من زله گیلاس میخوام (فکر بد نکن برا افطار )


تقدیم به شما!
مانلی مادر باران
19 تیر 92 23:46
منم همینطور عزیزم خونه پدر شوهر دسترسی به اینترنت نداشتم ولی جسته گریخته این ور و اون ور میخوندمتون چند روزی هست برگشتم ولی در گیر گردگیری مهمونی خدا بودم


موفق باشی همیشه و ایشالا که دوستات رو هیچوقت فراموش نکنی!