دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

نیاز...

1392/9/17 2:33
نویسنده : مامان دخترا
1,148 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز صبح در مدرسه دختر بزرگه جلسه ای بود در مورد کلاسهای تابستانی.

دخترها را به دختر بزرگه سپردم و رفتم.خواب بودند و دختر بزرگه هم با مکافات بیدار شد.

بعد از رفتن من دخترکم بیدار شده و بعد از کمی بازی کردن و شیر خوردن  روی مبل خوابش برده.

دختر بزرگه که دیده دخترک صدایش نمی آید، نگاه کرده و دیده که همین طور ایستاده خوابیده طفلکم!

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر بگویم خدایا مرا تا وقتی احتیاجم دارند ازشان نگیر ، از خود راضی هستم؟

 

خدایا هیچ مادری را از فرزندش و هیچ فرزندی را از مادرش جدا نکن تا زمانی که به هم نیاز دارند.

 

 

 

♥ عکسها کار دختر بزرگه است که شکار لحظه ها نموده است!

 

 

♥ پانزدهمین دندان دخترک هم در آمد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

الی مامی آراد
9 تیر 92 18:30
سلام خاله جون.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم.به رایتون نیاز دارم اگه از عکسم خوشتون اومد کد 290رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید. ممنون میشم
الهه
9 تیر 92 18:52
الهی فدای این خوابیدنش بشم من چقدر ناز لالا کرده عزیزم. اسمتم که نمیدونم اینقدرم بدم میاد هی بگم مامان خانوم از بارداریه بد خلق شدم هی غر میزنم به دل نگیر ایشالله سالیان سالین در کنار خانوادتی و حالا حالا ها باید ببافی واقعا دیگه واسم شده عقده یه چیزی بگم از رو حسودی رفتم یه مگنت رو یخچالی خریدم بافتنیه خودشم آفرین به خودم چجوری برات عکس بزارم تا یکم بران بخندی


همه رو ول کن و بافتنو بگوووووووو!
عکسشو بذار دیگه!تو وبلاگت بزار.
مامان مهسا
9 تیر 92 20:20
خدايا هيچ كودكي را از مادر جدا نكن !!
آمين ، الهي آمين

همه دنيا هم كه با ادم باشند هيچ كس جاي پدر و مادر رو نميگيره !

عروسك چقدر بامزه خوابيده!!



هيچ كس جاي پدر و مادر رو نميگيره !
یه دوست ( مامان ریحانه )
9 تیر 92 21:56
سلام
نازی عزیزکم چه معصومانه و مظلومانه خوابش برده


محبوبه مامان ترنم
9 تیر 92 22:18
کلا این دخترک خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوردنیه. ماشاالله.
ایشاالله که سایه تون هزار سال بالا سر دخترا باشه


هزار سال نه.
فقط تا وقتی که به من نیاز دارن.
سوری مامان زهره
9 تیر 92 22:37
الهی آمین!


الهی امین!
شیدا
9 تیر 92 23:37
الهی من به فدای این فرشته


دیدی اومدم شیدا!
سراغمو گرفته بودی؟
امیرمهدی وعمی
10 تیر 92 0:31
سلام

ماشاالله به گل دختراتون

ما همیشه وبتون رو رصد می کنیم شما هم به سر بزنید خوشحال میشیم




چشم!


مهسا
10 تیر 92 0:38
خوابهایت همیشه شیرین و آرام.
ولی به نظر من مادرها هر وقت بمیرند زود است پس دعا می کنم سایه تون همیشه روی سر خانواده تون باشه. من فکر می کنم آدم اگه 80 ساله باشه باز به مادرش نیاز داره مگه نه؟


مادر ها هر وقت بمیرن زوده.هروقت...
مامان سونیا
10 تیر 92 8:20
ای جونم قربون این جوجوی کوچولو بشم
خدایا هیچ مادرو فرزندی رو در سنین طفولیت فرزند از هم جدانکن


یعنی در سنی غیر از طفولیت جدا کنه؟
بد حرف زدی ها!
یعنی بزرگ شدن میخواد منو ببره ، ببره؟ عیبی نداره؟
(یه مامان دخترای گیر بده...!)
مامان سونیا
10 تیر 92 12:34
عزیزم خواهی نخواهی در سنین جوانی دخترها بزرگ که شدن ازدواج میکنن و میرن پیش همسرشون اما در طفولیت نیازمند پدر و مادر هستند
شما رو کجا ببره عزیزم دخترک تشریف میبرند منزل همسرجونشون ومامان دخترا چشمش به در هست که یکی از دخترها به همراه همسر و انشالله فرزندان تشریف بیارند و مامان دخترها از تنهایی دربیاد هی قربون صدقه نوه هاش بره و بقول نرجس خاتون بکوب تخته سینه اش وای فکر کن چه مزه ای میده


یعنی میخوان زایمان کنن مادر نمیخوان؟
میخوان مهمونداری کنن مادر نمیخوان؟
میخوان برن سر کار و دانشگاه برای نگهداری بچه هاشون مادر نمیخوان؟
برای درد و دل مادر نمیخوان؟
اصلا همین جوری الکی مادر نمیخوان؟
عجیبه ها!
مامان یاسمین زهرا
10 تیر 92 14:18
عزیزمممممممممممممممآفرین به عکاس


از بس مامانشون رو دوربین به دست دیدن دیگه خودشونم یاد گرفتن!
شیدا
10 تیر 92 20:00
آری!
دلم برایت تنگ بود


آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه!
چه دوست رمانتیکی!
مامان تسنيم سادات
10 تیر 92 23:01



آخه بچه من انقدر خنده داره؟
والا!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
11 تیر 92 0:11
اوخی ی ی ی ی ی ی خدا بگردمش.
یه بارم طهورا همینجوری خوابیده بود ولی غقب ماشین!
داشت از پنجره ی عقب (شیشه ی پشت ماشین) بیرونو نگاه میکرد که دیدم همونا سرشو گذاشته و ایستاده خوابیده!
هی کوفتم تخت سینم.
مثل الان!


منم کوفتم.
تازه برای مظلومیت بچم کلی غصه هم خوردم.