دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

دخترک...

1392/9/17 2:36
نویسنده : مامان دخترا
1,955 بازدید
اشتراک گذاری

 

از وقتی دکور اتاق بچه ها را به خاطر تابستان تغییر داده ایم ، دخترک رمانتیک بازی اش گل کرده و شیرش را روی تخت دختر دومی و با احساسات فراوان میل میکند!

 

 

و وقتی از عکاسی من خبردار شد با نگاهی خجولانه نگاهم میکرد

 

 

و برای اثبات عدم کم آوردنش پس از لحظه ای تفکر شروع کرد به اجرای عملیات ژانگولر!

 

اندکی تامل!

 

 

و ناگهان...

 

 

 

 این هوای بهاری ، که گرمای تابستانی اش کلافه مان کرده ، حتماً دخترم را به فضای عشقولانه میبرد خوب!

 

کسی بخیل نیست دخترم!

حتی منِ مادر!

بخواب و شیر بنوش و تفکر کن!

که این روزهای بی دغدغه ، شاید کمتر در زندگیت پیدا شود!

کاش من هم می توانستم ساعتی مثل تو ،

کنار همین پنجره ،

و با همین فکر خالی و باز ،

به حال خودم باشم و به حال خودم بیندیشم!

کاش...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

mAhyA
13 خرداد 92 15:21
ووووواااای چه اتاق باصفا و قشنگی
من همیشه خوانندتونم همیشه همیشه و کلی غرق لذت میشم از دیدن عکسای دخترای گل و خوندن خاطرات زیباتون
فقط بعضی وقتا نظر میذارم و اعلام وجود میکنم نه همیشه اونم بذارید به پای تنبلی

بگم بازم که عاشقتونم


منم دوستت دارم خانوم گل.
ولی اسمت رو بیشتر توی نظرات وبلاگ طهورا دیدم.
ممنون که همیشه میای.
ولی یه ردی هم ازخودت بزار.
ثواب داره!
مامان ترنم
13 خرداد 92 15:31
ای جانممممممممممممممممم. دوست دارم قورتش بدم.


نه تو رو خدا!
من بچمو میخوام!
ساناز
13 خرداد 92 15:37
اخه چرا حس دخترك بخاطر يه عكس خراب كردين‏!‏


بچمه!
دوسسسسسسسسسسسست دارم!
حرفیه؟
(یک مادر کودک آزار)
مانلی مادر باران
13 خرداد 92 15:59
ای به قربان این دخترک متفکر کاش میشد فهمید این بچه ها وقتی به جایی خیره میشن به چه می اندیشن


به اینکه چه روشهای نوینی برای در شیشه کردن خون مادر و پدر یافت شده است؟
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
13 خرداد 92 16:01
آخی...


الان این آخی یعنی چی؟
اونم با این لب و لوچه آویزون!
مامان یاسمین زهرا
13 خرداد 92 16:21
به قول یاسمین زهرا:بیا بگلمممممممممممممم عدید من!


عدیدم!یاسمین زهرا نازی!
ساناز
13 خرداد 92 16:35
بايد زنگ بزنم سازمان حمايت از كودكان بيان به جرم كودك ازاري ببرنتون‏!‏


بگو بیان ببرن.
شاید اونجا چند روز استراحت کنم.
یه دوست ( مامان ریحانه )
13 خرداد 92 17:40
سلام
اندر احوالات پنهان این پست:
بنازم به دختر دومی با این سلیقه که بهترین جا رو رزرو کرده


ای خواهر!
با گفتمان قرار شده که چهار ماه تابستان هر کس 2 ماه کنار پنجره باشد.
یعنی 2 ماه دختر دومی و دو ماه دختر بزرگه.
آنهم به صورت یک ماه در میان!
بساطی داریم ما!
الهه
13 خرداد 92 17:59
الهییییییی فدی اون تاپ و شلوارکش جون میده قشنگ دست و پاهاشو گاز بگیریش و اون شروع کنه به گریه . اینم من خوشحال وخندان عاشق دومین عکسش شدم خیلی خوشگله ،حیاطتونم که ماشالله جون میده همسایه ها رو جمع کنی باهم سبزی پاک کنید و بافتنی ببافید


میخوای من به جات گازش بگیرم؟
میخوای سبزیهات رو بیاری اینجا با هم پاک کنیم؟
سميه مامان گل دخترا
13 خرداد 92 19:49
از مدل پاهاش ميشه فهميد با چه كيفى داره شير ميخوره. نوش جانت دخترك مامان دخترا
چه حياط با صفايى.


تو بیا اینجا من توی همین حیاط ازت پذیرایی میکنم!
الهه
14 خرداد 92 0:55
بابا اسمتم نمیدونم مامان دخترا گفتم هم سخته اگه یادت بیاد اولین روزایی که شما رو شناختم گفتم کاش همسایمون بودی میومدم هر روز میدیدمت نه ترو خدا دلم نمیاد بگم گازش بگیری محکم بغلش کن و ببوس از طرف من


این شد حالا!
وگر نه منم انقدر دم در بیمارستان مینشستم تا دست و پای آرتین رو گاز بگیرم!
مامان تسنيم سادات
15 خرداد 92 1:24
اى بابا ...
چقدر بچه ها خوشند به خدا...
الهى كه زندگى تون سرشار از آرامش باشه كه قبطه شير خوردن دخترك رو نخوريد...
بگو مگه ميشه ....؟
هيچى هم كه نباشه همين استرس بزرگ كردنشون بسه ....
خدا كمك كنه


بچه ها خوش نباشن کی باشه؟
کاش ارامش مهمون خونه همه باشه.
مامان محمد و ساقی
17 خرداد 92 1:32
ای جااااااان.عزیییییییییییییییزم