دخترک...
از وقتی دکور اتاق بچه ها را به خاطر تابستان تغییر داده ایم ، دخترک رمانتیک بازی اش گل کرده و شیرش را روی تخت دختر دومی و با احساسات فراوان میل میکند!
و وقتی از عکاسی من خبردار شد با نگاهی خجولانه نگاهم میکرد
و برای اثبات عدم کم آوردنش پس از لحظه ای تفکر شروع کرد به اجرای عملیات ژانگولر!
اندکی تامل!
و ناگهان...
این هوای بهاری ، که گرمای تابستانی اش کلافه مان کرده ، حتماً دخترم را به فضای عشقولانه میبرد خوب!
کسی بخیل نیست دخترم!
حتی منِ مادر!
بخواب و شیر بنوش و تفکر کن!
که این روزهای بی دغدغه ، شاید کمتر در زندگیت پیدا شود!
کاش من هم می توانستم ساعتی مثل تو ،
کنار همین پنجره ،
و با همین فکر خالی و باز ،
به حال خودم باشم و به حال خودم بیندیشم!
کاش...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی