زیارت و سیاحت!
دیشب ، بابا دخترها را برد بیرون تا به جبران مسافرتی که نرفتند، دوری بزنند.
بچه ها ،خوشحال آماده شدند و راه افتادند.
گشت شبانه دیشب یک زیارت از امامزاده بود و یک شام مهمان بابا.
بابا شام خرید و با بچه ها رفتیم یک جای خلوت و به علت نداشتن زیر انداز یک پتو پهن کردیم و روی آن نشستیم و بچه ها از شام لذت بردند.
دخترک هم به مدد چسبهای "کامفیل" بسیار بهتر است و زخمش رو به بهبود است.
فقط گاهی روی پانسمان حساس می شود و مدام پانسمان را از روی زخم می کند و مجبورم دوباره از نو پانسمان کنم.
منتظرم تا زخم و بخیه خوب شود و کرم رژودرم یا آلفا را شروع کنم.
هرچند که پدر توصیه اش این است که وسواس زیاد به خرج نده!
به هر حال شکر خدا!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی