دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

چقدر دوسِت دارم خدا!

1392/5/20 11:03
نویسنده : مامان دخترا
1,170 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

ماه رمضان تمام شد.

به همین زودی.

به چشم بر هم زدنی بود انگار فاصله ی نوشتن این پست تا حالا.

و حالا ما مانده ایم و ...

خدایا!

 

خدایا ببخش اگر بنده ی خوبی نبودم و بنده خوبی نشدم در این ماه!

ببخش اگر گاهی کم آوردم و از گرما و گرسنگی و تشنگی خم به ابرویم آوردم.

ببخش اگر گاهی قبل از افطار ته مانده توانم جواب سر و کله زدن با دخترهایم را نمیداد.

ببخش اگر غیبت کردم و اسمش را درد دل گذاشتم.

ببخش اگر تهِ تهِ دلم هنوز از بعضی آدمها دلخورم.

و بعضی آدمها از من دلخورند.

این ماه پر بود از لحظه های قشنگی که مختص همین ماه است.

برای دوباره دیدنشان باید صبر کنیم و صبر تا سال آینده.

و امیدوار باشیم تا عمری باشد و این ماه را دوباره تجربه کنیم.

این ماه پر بود از افطار های پر هیجان و سفره ی عریض و طویلی که برای دل خودم می انداختم.

و شیشه های آبغوره و آبلیمو و سرکه و شربتی که هر شب سر سفره آوردم و بردم و باعث خنده همسر شدم.

پر بود از روزهایی که بین اعضای خانواده گیج می خوردم برای آماده کردن افطاری!

همسر آش رشته و آبگوشت دوست داشت و دختر بزرگه سوپ شیر و دختر دومی سوپ ساده.

و من هر روز با خودم کلنجار می رفتم که دل کدامیکشان را به دست بیاورم؟

این روزها معمولاً عصرهایی داشت پر از بوی گلاب و آرد تفت داده شده برای حلوا!

چقدر خوب بود که همه دور هم بودیم و همه در کنار هم افطار و سحر می خوردیم.

چقدر لطف داشتی خدا که در این ماه  همه مان سالم در کنار هم بودیم.

چقدر مهربانی خدا.

ببخش اگر حق مهربانیت را در این ماه ادا نکردیم.

ببخش اگر اول و آخر ماهمان هیچ تفاوتی با هم نداشت!

ببخش و لذت یک ماه رمضان دیگر را به ما بچشان.

 

 

چقدر دوسِت دارم خـــــــــــــــــــدا!*

 

عید فطرتان مبارک!

 

وبلاگمان یک ساله شد.

پست یکسالگی وبلاگم را میگذارم حتماً!

 

 

*آهنگی از رضا صادقی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

منصوره مامان زهره
17 مرداد 92 18:49
عیدتون مبارک!


عید شما و زهره گلی هم مبارک!
سميه مامان گل دخترا
17 مرداد 92 20:01
مبارك باشد.
هم عيدتان و هم يك سالگى وبلاگتان
عجب حال و هوايى داشت ماه رمضان،حيف كه تموم شد. البته ديگه توان من هم تمام شد.
اين روز آخرى ديگه نميكشم...


حیف...
حیف سمیه جان.
خیلی غصه دارم!
سميه مامان گل دخترا
17 مرداد 92 20:14
خصوصيمان را رويت كرديد؟؟؟


بله بانو!
و جواب دادم.
نگار
18 مرداد 92 2:57
عیدتون مبارک
یک سالگی مبارک..


یکسالگی...
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
18 مرداد 92 3:04
سلام بانو...
گوارا وشیرین...
عید بندگی.



بر شما هم مبارک رفیق شفیق!
سميه مامان گل دخترا
18 مرداد 92 13:21
ميشه دوباره خصوصى؟


چشم!
مامان یاسمین زهرا
19 مرداد 92 2:08
عیدتون مبارککککککک


ممنون خواهر!
مهسا
19 مرداد 92 15:30
طاعاتتان مقبول عیدتون مبارک


عید فطر شما هم مبارک.
مامي حانيه
20 مرداد 92 13:12
سلام
طاعاتتون قبول باشه.عيدتتون هم مبارك



عید شما هم مبارک!
ندا مامان یاسمین زهرا
20 مرداد 92 16:05
کجایی خواهر؟


همین جا!
سر جای خودم.
جای هیچکس رو هم تنگ نکردم به جان خواهر!
مامان مهنا
20 مرداد 92 17:16
یکسالگی وبت مبارک و همچنین عیدت


ممنون خانوم گل!
عید شما هم مبارک!
مامان محمد و ساقی
21 مرداد 92 22:57
نمیدونم احساس میکردم تو این پست کامنت گذاشتم ولی نیست.شاید توهم زدم
عزیزم عیدتون مبارک باشه.نماز ها و روزه هاتون قبول باشه
تولد یکسالی وبلاگتون مبارک
ایشالله همیشه پر از خاطرات خوش و عکسهای گل دخترا باشه


نبوده گلم.
هر چند که این روزا کامنت زیاد غیب میشه!
نمیدونم چرا؟
مامان محمد و ساقی
21 مرداد 92 22:57
من براتون خصوصی رمز گذاشته بودم.پیش ما نیومدین


چشم خدمت میرسم.
باعث افتخارمه خانومی.