دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

نگاه من...نگاه دیگران

1392/5/15 2:39
نویسنده : مامان دخترا
916 بازدید
اشتراک گذاری

 

دیشب ، با دختر خواهرِ 16 ساله ام صحبت می کردیم.

در مورد سریال ما * در  * ا *  نه.

گفتم :"من دیالوگهای این سریال رو خیلی دوست دارم."

گفت :"اتفاقا منم حرفهاشونو خیلی دوست دارم."

گفتم:"مخصوصا اون جایی که ار  * د*  لان دست لرزونش رو به ر * ها نشون داد وگفت فقط بچه ی آدم میتونه کاری کنه که آدم به این حال و روز در بیاد."

گفت:"نه.اون که خودش مقصره.خاله اونجا رو دیدی که رها به مر* یم ز *ما *ن گفت عشق جوونیت گل کرده یا پول بابامو میخوای چه باحال بود؟حالشونو گرفت.نه؟"

و من در جواب فقط لبخند زدم.

 

و این یعنی تفاوت در نوع نگاه!

 

****************************************

 

با خواهر 39 ساله ام حرف میزدیم از برنامه "اح *س* ان* ع *لی *خ *ان* ی" و اینکه مجبور شده بود به خاطر رنگ لباسش عذرخواهی کند.

گفتم :"خوب شلوار قرمز در شأن برنامه ای به این سنگینی نبود."

گفت :"نه.به نظر من اونایی که اعتراض کردن بیکار بودن دم افطاری به این چیزا توجه کردن.

لباسش خیلی هم قشنگ بود."

 

و این یعنی تفاوت در نوع نگاه !

 

*******************************************

 

با دختر دایی های 32 و 29 ساله ام حرف می زدیم در مورد کاشت ناخن مصنوعی.

دختر دایی ها گفتند اشکالی ندارد و من مصرّ بودم که سراپا مشکل دارد.

گفتند مرجع تقلید گفته اشکالی ندارد.

گفتند مرجع گفته در صورتی که امکان برداشت نیست، ایرادی ندارد.

و من گفتم خوب امکان برداشتنش هست.

و در جواب شنیدم:

"ما که نمیتونیم قبل از اذان بریم پول بدیم بردارن ناخن رو و بعد از نماز بریم پول بدیم برامون بذارن دوباره.پس امکان برداشتن نیست."

می توانستم بگویم آیا اصلا نیازی به گذاشتنش هست؟

می توانستم بگویم ...

اما سکوت کردم و فقط گفتم :"ایراد ما این است که هر کداممان به گفته ی مرجع به یک دید نگاه می کنیم.و مشکلمان این است که هیچ کدام از عقلمان استفاده نمیکنیم."

 

 

و این یعنی تفاوت در نوع نگاه!

 

*********************************************

 

از این دست ، در زندگی روزمره ام زیاد است.

مدتی هست که با نوع نگاهم مشکل پیدا کرده ام.

مدتی هست که نگاهم با نگاه هیچکس یک دل و یک جهت نیست.

نه با جوانتر از خودم و نه با مسن تر از خودم.

مدتی هست که با با خودم و  نگاهم مشکل پیدا کرده ام.

 

 

پست پایین هم تازه ی تازه است!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان یاسمین زهرا
6 مرداد 92 3:26
چون شما خیلی خانومی به خانومی شما پیدا نمیشه خواهر .راستی من از دیالوگهای فیلمه خوشم نمیاد اخه کدوممون اینطوری حرف میزنیم؟و این یعنی تفاوت سلیقه ها


تفاوت سلیقه ها!
مانلی مادر باران
6 مرداد 92 12:10
در مورد سریال چون نمیبینم نظری ندارم . در مورد رنگ لباس با اینکه هیچ رنگی رو برای پوشیدن منع نمیکنم ولی شان آدم ها و برنامه برام مهمه و با نظر شما موافقم . در مورد کاشت ناخن هم با شرع و عرف و ... کاری ندارم ولی چیزی که لزومی نداره حتی تاتو ابرو در حالیکه طرف ابروهای طبیعی داره بنظرم خوب نیست حتی عمل بینی هم از نظر من وقتی که حادثه ای پیش امده باشهکه بینی مشکلی پیدا کرده باشه قابل قبول . من کلا طرفدار سادگی ام و به سلیقه اونی که آفریده اطمینان دارم


اینا همه مثالهای اطرافم بود نه دغدغه هام.
کلا با نگاهم مشکل پیدا کردم.
مامان مهسا
6 مرداد 92 13:08
جالب بود
فقط ميتونم بگم استفاده كردم
من رو به تامل انداخت
همين و بس!!

نگو چرا اينجوري نوشتم
آخه شوخي كردنم نمياد چكاركنم ؟؟


همون تاملت برام کافیه.
از تو چه پنهون منم شوخی کردنم نمیاد!
نگار
6 مرداد 92 17:22
آخ گفتی .تفاوت در نوع نگاه.
منم درگیرم باهاش...حالا بگو با کی ...با همسر گرامی...خیلی وقتا برداشت مون از یه موضوع خیلی خیلی فرق میکنه...من در عجبم.. که آدما چقدر با هم فرق دارن.نوع فکر .نوع نگاهشون....



چی بگم؟
خدا یه نگاه درست بهمون بده!
مهسا
6 مرداد 92 19:09
خوشحال باشید چون نگاه شما با من یکی است البته من چون سریالهای ماه رمضان را نمی بینم نظری ندارم ولی پوشیدن شلوار قرمز خیلی زننده بود. و من یک عقب افتاده و در نگاه دیگران یک امل به تمام معنا هستم چون دلیلی برای کاشت ناخن, لنز چشم و انواع عملهای پلاستیک فقط به قصد زیبایی نمی بینم.


خدا رو شکر.
تو فضای مجازی دو تا دونه همفکر داریم!
ZAHRA
6 مرداد 92 20:22
نکنه تفاوت توی نگاها اولش باشه هوم ؟
همین ک متفاوتی یعنی هنوزم مستقل فکر میکنی
مستقل از جو و رویه ی جامعه
تقریبن البته !
چون همه ی کمم با این جو همراه میشیم
ایکون زندایی جان عاشقتیم
من باب کاشت ناخن کامنتیدما



یعنی چی که اولش باشه؟
نگرفتم اینجاش رو!
من باب زندایی عاشقتیم ممنون!
عاطفه
7 مرداد 92 1:06
تفاوت در نوع نگاهتون نذاشت بگید 40 تیکه به روز ؟ انقدر فکرتون و مشغول نکنید
راستی میشه به اینکه من شمارو می خونم و ازتون خوشم میاد و اینکه شما نخونده از من خوشتون میاد گفت تفاوت در نوع نگاه ؟


آخه قبل از چهل تیکه به روز شدم و بعدش هم نرسیدم.
خوبه یاد آوری کردی وگرنه مامان یاسمین زهرا کله منو می کند!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
7 مرداد 92 1:27
می گم مامان مهسا!
وبلاگ ما سوسمار داره که دیگه نمیای اون ورا؟!


اونوقت من الان این وسط چی بگم؟
تکلیف منو روشن کنین!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
7 مرداد 92 1:30
یه چی بگم؟
این آقای دکتر مهدی سروستانی، استاد مشاور پایان نامه ی دوستم بودن.(موضوعش یه تز بین رشته ای بود.) برای همین روز دفاعش از تهران اومد مشهد.
آدم نازنینیه.خیلی نازنین.
والبته خیلی باسواد.( برخلاف اغلب بازیگرا)
استاد دانشگاه تهرانه و خیلی متواضع و آقا.
عکسم گرفتیم


بازیش رو و حسش رو دوست دارم.
هر چند خیلی یکنواخت بازی میکنه!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
7 مرداد 92 1:31
همیشه همینطور بوده بانو...
همیشه ی دنیا وروزگار همینطور بوده.
اینکه نگاه ادما به یه موضوع واحد،متفاوت ومتشتّت باشه.



این تنوع نگاه رو قبول دارم.
ولی الان یه حسی بهم میگه داری از همه یه دفعه ای جدا میشی.
از همه!
عاطفه
7 مرداد 92 2:17
من که منظورم این نبود که نیام چرا فکر کردی نمیام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من همیشه اینچام ! وگرنه از فضولی میمیرم حتی اگه بهم سر نزنی ! کامنت تایید نکنی ! جواب ندی ! همه رو میذارم پای یه عالمه مشغله ی کدبانوگری و تربیت 3 دخترا ! هی میگم این تورو دوست داره ! تو رو دوست داره ! دوست داره ! تا خوابم ببره


من خیلی بیشتر از اونی که فکر میکنی به منتظرتم و یادتم عاطفه خانوم.
بازم خانومی کن!
عاطفه
7 مرداد 92 2:23
دیروزخونه ی مامان بزرگم افطار بودیم سر سفره فقط حرف شما بود ! شوهرم می گفت فقط پای کامپیوتره میاد میگه دختر کوچیکه اینجوری کرده ! مامانش اونجوری گفته ! آموزش اینو گذاشتن ! منم به دفاع می گفتم چی کار کنم ؟ خیلی باحالن آخه ! خوشم میاد ازشون ! و هی پز افتخارات شما رو میددادیم با همه ی کدبانوگریتان را


فکر کنم همین روزا همسر مکرم شما از توی همین مانیتور یه مشت بزنه تو صورتم بگه برو پی زندگیت بزار خانوم من به کاراش برسه!
تور و خدا یه فکری به حال امنیت من بکن!
مامان مهنا
7 مرداد 92 4:29
سلام مهربان بانو مامان مهربان سه تا دختر
چ عکس زیبایی تو درباره وبلاگ جالب بود مهربان دوست من


این روزها این چندمین پیامه که به عکس پروفایلم اشاره می کنه.
انگار تو قالب قبلی اصلا به چشم نمی اومده!
مامان مهنا
7 مرداد 92 4:32
خوندم جالب بود
ولی من شدید با نگاه شما موافق بودم


من مسرورم از مشترک بودن نگاهمون!
مامان سونیا
7 مرداد 92 9:30
خوب به نظر من همه ادمها با هم متفاوتند حالا از زوایا ومحورهای متفاوت و یکی از تفاوتها میتونه توی نگاهشون باشه اتفاقا نگاه من خیلی شبیه نگاه شماست .این فطری وجود هر شخصی که با دیگران متفاوته و به نظر من شما یک موجود منحصر به فرد ید و هیچ دوتا ادم شبیه به هم وجود نداره خیلی هم خوبه که خاص باشی اتفاقا من همیشه جزئ اون دسته اشخاصی بود که دوست داشتم خاص باشم و متفاوت ولی متاسفانه توی هیچ زمینه ای رشدی نداشتم که با عث تفاوتم بشه و از عادی بودن و مثل همه بودن اصلا خوشم نمیاد متفاوت بودن از نظر نگاه هم میتونه خیلی قشنگ باشه اتفاقا من این سریال رو میبینم نظر من و خواهر چهل و سه ساله ام و خواهر چهل ساله ام و خواهر بیست و چهار ساله ام همه مثل هم هست و همون نگاه شما هست شاید در اطراف خودتون کسی با نگاه شما نیست ولی در مملکت ما زیاد هستند کسانی که نگاه شما رو دارند همینطور در مورد کاشت ناخن و هر چیزی که بخوای بزور به خودت بچسبونیش تا باعث زیبایت باشه به نظر من وقتی خدا بهت یک نعمت رو داد باید ازش قدر دانی کنی نه اینکه هر روز یکجور بری توی این نعمت دست ببری مثلا بری ابرو ت رو تتو کنی که بعد از مرگت توی غسال خونه با سنگ پا از روی صورتت بتراشنش و به نظرم دردی بد تر از این نیست
اشخاصی با نگاهی شبیه نگاه شما زیاد هست
اگر هم فکر میکنید نیست خوشحال باشید از اینکه منحصر به فرد و تک هستید هیچ وقت خودتون رو متفاوت از همه و تنها حس نکنید بلکه خودتون رو تک ونایاب حساب کنید امیدوارم تونسته باشم در قالب کلمات حرفام رو زده باشم به هر حال اگر نگاهتون از همه دنیا هم متفاوت باشه ما دوستتون داریم و به داشتن چنین دوست عزیزی افتخار میکنیم


من هم به دوستی با شما افتخار می کنم خانومم.
ولی مشکل من همون طور که گفتم تغیی ناگهانی نگاه دیگرانه.
نگاهها همیشه متفاوته و این کاملا طبیعیه.
عقیق
7 مرداد 92 21:13
نگاه من با شما يكي ست...
هنوز 21سالم هم نشده...



پس نگاه من هم با شما یکیست؟
من ولی 34 سالم شده!