دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

روزانه!

1392/9/17 2:25
نویسنده : مامان دخترا
1,004 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز به جان خانه مان افتادیم با دخترها!

همسر به یک مسافرت نیمه مجردی! (همراه با دو تا پدرها و برادرم و همسر خواهر شوهر) رفته بود و ما هم از فرصت استفاده کردیم و سر و سامانی به خانه مان دادیم.

 

 

ما جمع کردیم و دخترک ریخت!

ما بردیم و دخترک آورد!

خلاصه به هر جان کندنی بود تمام شد.

و ما حالا کیفورِ وضع خانه و زندگیمان هستیم.

احتمالا این هفته یک مهمانی دو سه روزه هم دارم.

خواهرها و برادر و مادر و پدر.

چهارشنبه هم قصد رفتن به تهران و خرید کفش برای بچه ها گردش یک روزه با دخترها را دارم.

پنجشنبه هم مهمان خانه ی دایی دومی هستیم جهت مراسم سال پدر بزرگ.(البته چندمین سالگرد است!)

خلاصه هفته ی شلوغیست احتمالاً!

امیدوارم به خیر و خوشی تمام شود.

خدا کمک کند و مهمانداری را هم بگذرانم به سلامتی!

 

♥ میل شدیدی به نوشتن دارم.

کتابهای "فریبا وفی" حسابی ذهنم و قدرت تخیلم را درگیر کرده است.

خوش به حال "فریبا وفی" که میداند هر حس را چطور بیان کند!

خوش به حالش!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

zahra
2 شهریور 92 1:05
دوست دارم
خسته نباشی
تو و سه تا دخترها


تو هم خسته نباشی با اون بافتنی شال!
من هم دوستت دارم.
خیلی.
انقدر که میشینم و باهات کل کل می کنم!
منصوره مامان زهره
2 شهریور 92 1:14
به سلامتی


مامان مهسا
2 شهریور 92 10:13
هميشه به شادي
مهماني
مهمانداري
نظافت
رفت و روب
گردش يك روزه
نوشتن
كتاب خوندن
ميل شديد نوشتن
و ...
خسته شدم
انگشتام بريد واقعا هفته شلوغي است راست ميگيها من كم آوردم


همه رو بگو اون میل شدید رو بگو!
ستوده
2 شهریور 92 10:19
وبسایت خیلی خوب ومفیدی دارید .بخصوص وبسایت چهل تیکه .جالب بود .خسته نباشید


ممنون از این همه مهربونی که داری.
همین که باهامون باشی بزرگترین دلخوشیه واسمون.
عاطفه مامان امیرپارسا
2 شهریور 92 16:13
این ببر وبیارهای دخترک نتیجه ی آه ماست ها ! حالا جدی نگیر !!! بعدشم بابا میل شدید !!!! کدبانو !!!! بنویس ! آفرین ! بخون و بنویس !! میتونی ! خیــــــلی خوب میتونی ! به شرطی که اون میل و بذاری کنار میتونی بنویسی ! وگرنه دستت بند میشه میل همینجوری شدید باقی میمونه ! دیدی چه خوب راه و نشونت دادم ! البته اگه برچسب و ربان و قوطی خالی بر نداری ها !


کلا مشکل منم همینه دیگه!
بین میل و مِیل و قلاب و برچسب و قوطی و بچه و همسر و گلدان گل و آشپزخانه و آشپزی و ... گیر افتاده ام!
بابای یاسمین زهرا
3 شهریور 92 2:49
منم هفته شلوغی دارم به امید موفقیتمان


من شما رو میشناسم!
چقدر شبیه مامان یاسمین زهرا هستین؟!!!
مامان یاسمین زهرا
3 شهریور 92 15:20
خودمم با اسم ناشناس اومده بودم


نه بابا!!!
من چه خوب شناختمت پس!