دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

بافتنی نیمه کاره و یک مینی عروسک!

1392/9/17 2:21
نویسنده : مامان دخترا
2,391 بازدید
اشتراک گذاری

امروز فقط چسبیده بودم به بافتنی!

ساعت 7/5 با بچه ها به مدرسه رفتم برای دیدن معلم دخترها و از ساعت 8 که برگشتم تا 10 بافتنی بافتم.

حالا چه بافتم؟

کلاً بافتنی ام به در بسته خورده است.

مشغول بافتن سوییشرت و شلوار دخترک بودم با کامواهایی که از حسن آباد خریده بودم.

یعنی اینها:

 

 

بافت شلوار تمام شد و سوییشرت را هم تا نرسیده به زیر بغل بافتم ، اما کاموای سفید کم آمد.

 

این هم شلواری که بافته شده ، ولی دوخته نشده است!

 

 

از همین محل زندگیمان کاموای سفید خریدم و خوشحال و خندان راهی شدم برای ادامه بافت.

اما افسوس که جنس کامواها کلی باهم فرق داشت.

کاموای حسن آباد ابریشمی بود  و کاموایی که از اینجا خریدم مات است.

بنابر این طی یک پروژه برادر شوهر کوچیکه را متقاعد کردم تا برایم از روی نمونه اش بخرد.

حالا تا سه شنبه که برادر شوهر بر میگردد من بافتنی نداشته باشم؟

من با چه امیدی زندگی کنم پس؟

سر انجام تصمیم گرفتم که کمی به خودم برسم و بافت اشارپ را شروع کردم .

با این کاموا:

 

 

و از قضا به احتمال زیاد این کاموا هم کم خواهد آمد.

چون تصمیم به بافت یک دستکش هم برای خودم دارم.

فقط قسمت خوب ماجرا این است که کاموای "ALIZE" همه جا در همه رنگها پیدا می شود.

 

این هم برای اینکه پستم زیادی مایوس کننده شد:

 

عروسک کوچولویی که برای کیف دختر بزرگه بافتم و پس از بافته شدن ، بسیار بزرگتر از چیزی بود که فکر می کردم و برای کیف زیادی بزرگ بود.

و به ناچار شد دکوری خانه خودمان!

 

 

ببخشید پشتش را به شما نموده است:

 

 

همین!

دیگر عرضی نیست!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

〰〰مامان تسنيم سادات〰〰
20 مهر 92 23:15
از هشت تا ده هم شلوار بافيدى هم عروسك ...؟؟
عروسكش خيلى قشنگه حيف كه بزرگ شد براى كيف خيلى ناز ميشد


نه بابا.
از 8 تا 10 اشارپ بافتم.
مامان یاسمین زهرا
21 مهر 92 2:31
منم از این هنرها دارما ولی رو نمیکنم ریا نشه
مردم هی میان پز میدن فکر میکنن فقط خودشون بلدن


من و پز دادن؟
باور کن فقط با تشویقاتون ذوق میکنم.
وگرنه همه رو همه بلدن!
سارا مامان شايان
21 مهر 92 9:08
عالي بود واقعاً. ميشه لطفاً كامل شده اشارپتون رو هم بذاريد ببينيم.
اگه ممكنه دستور بافت اين عروسكاروهم برامون تو چهل تيكه بذاريد. خيلي خيلي ممنون


اشارپ رو گذاشتم.
دستور عروسکها رو هم قبلا گفتم که صاحب کتاب راضی نیست و نمیتونم.
کتابهای عروسک بافی خانم مستعلی هستند.
نگار
21 مهر 92 15:05



منم همینطور!
شهره مامان مینو
21 مهر 92 22:05
با ززمستون اومد فک رکنم فصلمورد علاقتون باشه از بس هنر دراین واسه این فصل... ما که کم هنر بودیم دیگه با این مشغله احتمالا امسال ارزو به دل میمونیم... مگر اینکه از همین الان دست به کار بشیم نه؟


اتفاقا توی مغازه که بیشتر میتونی ببافی.
فاصله ی بین مشتریها رو با بافتنی پر کن.
آشنای غربت نشین
22 مهر 92 9:01
سلام . ترکیب رنگی شلوار خیلی قشنگه مبارک باشه .
لطفا وقتی اشارپ تموم شد هم عکسشو برامون بذارین و هم روش بافتش رو .
بافت شلوار هم فکر کنم زیاد سخت نیست اگه یه توضیح مختصر در موردش بدبد ممنون میشم .
دیگه عرضی نیست .



عکس رو گذاشتم.
آموزش شلوار رو هم حتما میدم.
خیلی راحته.
مامان زینب
22 مهر 92 9:31
باورت میشه هرجا بافتنی میبینم یادت میفتم؟؟؟؟؟؟


و در ضمن همون حسودیه همیشگی!!!
حالا یه مدل کلاه گرفتم از نت عکسشو واست میذارم ببین این با نخ سایه روشن خوب میشه یا نه



اول که لطف داری عزیزم.
بعد هم اینکه اون کاموا تو این مدل خیلی خوب در میاد.
به این مدل میگن بافت کروکودیل.
و خیلی هم خوشگل میشه.
ولی من کلاهش رو زیاد بلد نیستم.
مامان فرشته های شیطون
22 مهر 92 12:17
چقدر کتاب روانشناسی ای ول من اون کتاب چگونه با کودکم رفتارکنم رو پارسال خریدم اما 10صفحه هم نخوندم


اون کتاب یه جاهایی به کار من اومده و راهکارهایی داده که واقعا دیگه نمیدونستم چه روشی داشته باشم.
خیلی کتاب خوبیه.
وقتی مشکلی داشتی بهش مراجعه کن.
مامان یاسمین زهرا
23 مهر 92 1:18
یعنی واقعا فکر کردی بلدممن فقط بلدم 4 جور غذا و دسر و کیک درست کنم تمام هنرم همینه


همون 4 جور غذا و دسر به همه این بافتنیها می ارزه!
مانلی
23 مهر 92 3:02
شلوار دخترک قشنگ شده امیدوارم زودتر بقیه کاموا برسه تا سوییشرتشم ببافین خیلی مشتاقم ببینمش


به احتمال زیاد امروز بعد از ظهر می رسه!
مانلی
23 مهر 92 3:06
چند وقتیه آمدم ادای روستایی ها رو در بیارم که شب زود شام میخورن و میخوابن تا بلکه هم برای نماز هم بیدار بشم و فرصت بیشتری برای انجام کارهام در صبح کله سحر داشته باشم نتیجه این شد که ساعت 2 نشده بیدار میشم هرچه تلاش میکنم خوابم نمیبره و صبح خسته تر از همیشه ... با سردردی ناشی از خواب کافی نداشتن


پس مصداق این بیت شعری:
از طلا بودن پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید!!!
مامان سجاد و ساجده
28 مهر 92 8:52
چه حالگیریه بدی وقتی بافتنی ببافی و کاموا کمت بیاد و از اون بدتر اینکه دیگه عین همون کاموا گیرت نیادددد
عروسک بافتنیت هم خوشکل شده مرحباااااااااااااا


خوشبختانه با تلاش و کوشش برادر شوهر گیر اومد.
❤دو نیمه قلبم❤
11 آبان 92 12:52
بافت شلوار خیلی خوشگل شده.
عروسک هم خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی ناز شده
ساقی همش میگه برام عروسک ببافمیگم بمون بافتنی ها تموم بشه . کاموا اضافه بیاد یه چیزی میبافم.تا حالا هم عروسک نبافتم
پارسال یه شلوار واسه ساقی بافتم تمام زمستون همراه چکمه پوشید.خیلی خوب بود


کاش یه عکس از شلوارش میذاشتی.
❤دو نیمه قلبم❤
12 آبان 92 23:14
یه شلوار مشکی کشبافت بود.ساده ساده
پارسال عکسشو گذاشته بودم.
عین یه ساق شلواری.خجالتم میگیره.در مقابل کارهای شما هیچی نیست.
ولی عکس سارافن پارسالشو تو پست جدیدم گذاشتم.دوست داشتی بیا ببین
یکی هم بافتم ولی هنوز عکسی ازش نگرفتم


اومدم دیدم خانومی.
خیلی ناز شده .
تو که این همه خوشگل می بافی چرا بیشتر نمی بافی؟