دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

بعد از ظهر سگیِ سگی

1392/9/23 21:06
نویسنده : مامان دخترا
1,673 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی یک بعد از ظهر جمعه حسابی عصبانی باشی؛

وقتی یک گرد و خاک حسابی کرده باشی به خاطر بد نوشتن و بد خط نوشتن دختر دومی ؛

وقتی یک ساعت باشد که سکوت مطلق شده باشی و جواب هیچ کس را ندهی ؛

و تمام حس های نا امید کننده به تو هجوم آورده باشد ؛

آن وقت است که این حسابی حالت را جا می آورد:

 

 

 

 

 

 

 

آن وقت است که می فهمی پچ پچ های دخترها با هم و سرک کشیدن از لای در اتاق چه معنی داشته است.

 

و گلهای زردی که همسان بلوز خودت روی زمینه ی بنفش نشسته است،

و دامنی که تبدیل به شلوار شده است؛

می گوید که در آن لحظه دل دخترت  فقط  ذهن نا آرام  تو را نشانه رفته بوده !


 آن وقت است که در درونت یکی فریاد می زند:

 

هی فلانی!

با خود تو ام زن!

خیلی چیزها هست که فقط  در خانه تو  زنده مانده است.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

♥●•٠·˙عارفه مامان فاطمه حلما جون♥●•٠·˙
23 آذر 92 22:07
تو واقعا مادر نمونه اینمووووووونه
مامان دخترا
پاسخ
باور کن نیستم. خیلی فاصله دارم. همین که نمیتونم خودمو کنترل کنم یعنی خیییییلی مونده تا نمونه شدن!
فاطمه مامان زهرا
24 آذر 92 1:12
اي جونم ! خستگي من كه در رفت چه برسه به شما ، اين سارافون پليسه برام چشم نذاشته ولي الان كه اينو ديدم چشمام سو گرفت ، سلامت و شاد باشيد همتون با هم
مامان دخترا
پاسخ
چرا چشم نذاشته؟ در عوض تموم میشه خستگیتو در میاره.
فاطمه مامان زهرا
24 آذر 92 1:13
حيف اسم دختر دومي نبود ستاره گذاشتي به جاش ؟
سمیه مامان گل دخترا
24 آذر 92 9:06
چقدر این نامه نگاری ها رو دوست دارم. و تو فلانی...باعث زنده موندن ارزش ها خودتی
مامان دخترا
پاسخ
خستگیم در اومد.
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
24 آذر 92 9:20
اذیذم! آخه خودشون اراحت نکن! به لباس گل منگلی خوشگلت بیندیش. ای من فدات.
مامان دخترا
پاسخ
گل منگلی خوشگل متلک بود؟ راستشو بگو! فدای من شدی الان؟
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
24 آذر 92 9:20
موهاتو!
مامان دخترا
پاسخ
رفتم دوباره خودمو دیدم. خیلی بدم؟
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
24 آذر 92 9:20
پاهاتو.
مامان دخترا
پاسخ
چیه خوب؟ تو واقعیت کفش پاشنه بلند نمی پوشم ، تو نقاشی هم نپوشم؟ ببینم میذاری؟
2 عـــدد وروجـــکــــ
24 آذر 92 10:00
آخی بمیرم الهی ببین چه گرد و خاکی راه انداختی که اینجوری نقاشی کشیده تا از دلت در بیاره....خب تقصیری نداره که بزرگ بشه دست خطش هم خوب میشه
مامان دخترا
پاسخ
موضوع خط نبود. موضوع بی توجهی و بی حوصله نوشتن بود.
آشنای غربت نشین
24 آذر 92 11:14
عزیزم . چقدر مامنشونو دوست دارن که نمیخوان ناراحت ببیننش . فقط نمیدونم چرا یه دست مامان بنده خدا از تو کمرش در اومده؟؟؟!!!
مامان دخترا
پاسخ
پس فکر کردی من کم چپ و چولم؟ از مامان طهورا بپرس...
منصوره مامان زهره
24 آذر 92 15:16
دل آدم غش میره تو همچین موقعی
مامان دخترا
پاسخ
آی گفتی!
مامان فرشته های شیطون
24 آذر 92 22:53
ای خواهر اگه خط دخترهای من رو ببینی حتما به کوه و بیابان پناه میبری خواهر ماشالله دخترهاتون هم عین خودتون ماه هستند حیف که پسر ندارم
مامان دخترا
پاسخ
طبیعیه خوب. ولی گاهی با بی حوصلگیشون...
مامان مهسا
25 آذر 92 10:27
عزیزم آخی خو بچه رو اذیت نکن بذار ب گاهی هم دلی بنویسه اینقد سخت نگیر
مامان دخترا
پاسخ
سخت نمی گیرم. من خیلی صبورم باور کن.
مامان ٣تايش
25 آذر 92 11:23
اي جووووووووووونم مزشو چشيدم ميدونم چه حالي داشتي اون موقع ... مخصوصا اگه نقاشي رو تو يه پاكت دستساز كه از برگه دفتر درست شده تحويل بگيري كه روشم نوشته باشه ازطرف ... به طرف مامان!!!
مامان دخترا
پاسخ
آی گفتی...
مامان یاسمین زهرا
25 آذر 92 16:35
آفرین بر دختر مهربون
مامان دخترا
پاسخ
عاشقشم باور کن.
آموزشگاه مراقبت وزیبایی پارمیس زابل
29 آذر 92 20:10
اندوهت را به برگ ها بسپارتا باد پاییزی آن را ببرد.آخرین لحظه های پاییزیت پر از خش خش آرزوهای قشنگ. یلدا بر ایرانیان مبارک.
مامان دخترا
پاسخ
ممنون عزیزم. ممنون.
مانلی
29 آذر 92 21:05
الهی به قربون اون دل پاکش و اون عزیزم نوشتنش
مانلی
29 آذر 92 21:07
اگه نمیخوای تائید نکن ولی ...
مامان دخترا
پاسخ
میام وبت جواب میدم. ولی خدا وکیلی بگو چرا پرسیدی؟