مسافرت یکروزه
روز قبل روز عید تولد پیامبر(ص) با بچه ها رفتیم شهرری و حرم حضرت عبدالعظیم.قرار بر قم بود که به خاطر بارندگی و لغزندگی احتمالی اتوبان کنسل شد.و شد تهران.
از اول سفر یکروزه که طبق معمول زور گفتن دخترک به دختر ها شروع شد و دخترک قوانین حکومت نظامی برقرار کرده بود که کسی پایش را روی صندلی عقب دراز نکند و فقط خودش جا داشته باشد.و اگر خدای نکرده دختر دومی پایش کمی این طرف متمایل می شد با فریاد رعد آسای دخترک روبرو میشد!
و امکانات کامل مداد رنگی دخترک و دختر دومی هم برقرار بود.
همچنین ژستهای دختر دومی و دختر بزرگه که همیشه دختر بزرگه خدای ژست گرفتن است و دختر دومی بی حوصله ترین آدم و شکلک در آر ترین آدم برای عکس!
به هر حال دخترکم اینقدر بر سر خواهر ها فریاد کشید و سر این یک وجب جااز اعصاب مایه گذاشت که همین طور نشسته خوابش برد و غافل شد از تعدی خواهر ها به صندلی عقب ماشین!
و باز با تشکر از خواهر بزرگتر که با تمام فریاد های خواهرک باز هم با تمام وجود خواهر را در آغوش گرفت تا راحت تر بخوابد!زینب ستم کش خواهر!
ونماز و زیارت و حرم حضرت عبد العظیم که بسیار علاقه دارم به این مکان!
و بعد از نماز و زیارت و گشت و گذار و خرید دختر ها خودشان را به پفک مهمان کردند و بساط پفک خوران به راه انداختند.
روز خوبی بود.بسیار خوب.
به امید تکرار این روز خوب!