دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

ماموریت غیر ممکن 1 و 2 دخترک!

1392/9/17 2:24
نویسنده : مامان دخترا
2,352 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سومین روزیست که دخترک در شرایط فوق العاده به سر می برد!

شرایطی حاد ، البته از نظر خودش.

از روز 12 شهریور ماه تصمیم کبری را گرفتم.

چند روزی بود که غذا نخوردن دخترک به حد اعلا رسیده بود.

نه اینکه بگویم گرسنه می ماند.بلکه از شدت علاقه به می می (شیشه) غذا هم نمیخورد.

مدام شیشه پر از شیر دستش بود و با هیچ ترفندی هم نمیشد شیر دادنش را به تعویق انداخت.

این در حالی بود که برای غذا خوردنش لا اقل دو ساعت قبل از غذا نباید شیر یا چیز دیگری میخورد.

 

 

از طرفی دیگر ، دخترک که پستونک را بیشتر موقع خواب می خورد ، حالا حتی سراغش را میگرفت و پیدایش میکرد و در دهانش میگذاشت و راه می رفت.

و با وارد شدن پستونک به دهانش انگار کلی مسکن به خونش وارد میشد ،  که بچه خمار میشد و کم تحرک!

پس برای پستونک از روش کودکی های دختر بزرگه استفاده کردم و این بلا به سر پستونک آمد:

 

 

بار بعد که دخترک پستونک خواست بسیار ریلکس دادم دستش و به کار خودم رسیدم.

ولی دوربین را از قبل آماده کردم برای ثبت واکنشش.

هم عکاسی و هم فیلمبرداری!!!(چنین مادر با عاطفه ای هستم من!)

 

و واکنش دخترک به پستونک نیمه شده:

 

 

سعی می کند بافشار در دهانش نگه دارد!

 

 

 

اما می افتد و می افتد:

 

 

 

 

دخترک حتی بررسی کامل هم میکند ولی به نتیجه نمیرسد:

 

 

در نتیجه سومین روزیست که دخترک موقع خواب پستونک را در دستش نگه می دارد به جای خوردن !

 

و این هم از سرنوشت شیشه شیر:

 

 

 

دخترک که شیر خواست ، سر شیشه اش را در دارچین فرو کردم و بعد شیر ریختم برایش.

تا حتی اگر خورد ، تلخی دارچین باعث شود شیشه را نخورد.

در نتیجه حالا دخترک میداند که می می اش (اَه اَه) شده و حتی میداند عامل خرابکار از کجا بوده و مدام کابینت ادویه ها را نشان میدهد به همه!

و محال است که وقتی به آشپزخانه وارد میشود تکرار نکند " اَه اَه" و کابینت را نشان ندهد و جالب اینکه حتی از کنار کابینتی که شیشه اش روی آن است رد نمیشود.

شب اول ، نصفه شب شیشه دادمش و صبح قبل از بیدار شدنش شیشه را مخفی کردم.

ولی دیشب مجبور شدم دو بار شیر بیاورم برایش و بنشینم تا با نی بخورد.

و در هر جرعه تکرار می کرد " می می اَه اَه!"!

 

 

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

❤دو نیمه قلبم❤
14 شهریور 92 13:37
آخی دلم براش سوختگرفتن پستونک یه طرف و اون رفتار بچه ها طرفی دیگر!
من یه روز تصمیم گرفتم که اصلا" پستونک ندم به ساقی و ندادم.درست 15 ماهش بود.آخه با دندونش سوراخشون میکرد.خدا رو شکر همون روز دیگه نخواست از من.شیشه رو هم یه روز تصمیم گرفتم و ندادم ولی متاسفانه دیگه شیر نخورد
موفق باشی


پس تجربش رو داری.
مامي حانيه
14 شهریور 92 15:52
الهي بميرم واسه دل بر غصش طفلك چقدر ناراحته.



خیلی!
خیلی!
sanaz
14 شهریور 92 17:02



الان داری به من می خندی؟
عاطفه
14 شهریور 92 19:07
خیلی باحال بود کاش پسر منم میخورد تا اینجوری ازش میگرفتم


اره والا!
بچه ای که کوچیکیش پستونک نخوره نگهداریش خیلی سخته!
مامان سجاد*ساجده
14 شهریور 92 23:49
آخه به بچه چیکار داری بزار می میشو بخوره

ولی خداییش راه خوبی انتخاب کردی برای گرفتن بچه از شیشه و پستونک
ایول داری


روشم خوبه؟
این روش سه بار جواب داده!
شیدا
15 شهریور 92 17:35
گریه نکرد؟؟؟
بچه خواهر شوهرمن خیلی گریه میکرد


خیلی بهانه میگیره!
محبوبه مامان ترنم
15 شهریور 92 18:41
من که پستونک را از ترنم گرفتم. آخه فکر کردم حالا که کوچیک تره راحت تر میشه جداش کرد. ولی با شیشه شیر قطعا در آینده همین مسائل را دارم.
ان شاالله که دخترک زود از سرش بره فکر و خیال شیشه و پستونکش.


پستت رو خوندم.ولی با گوشی.ونتونستم نظر بذارم.
اتفاقا همش به یادت بودم و میگفتم الان چه همدردیم!
مامان ماهیار
16 شهریور 92 1:48
الهی بمیرم دلم براش غش رفت وای چه جوری دلت اومد


به خاطر خودش بود.
به خاطر بیشتر وابسته نشدنش و غذا خوردنش.
مامان مهسا
16 شهریور 92 7:36



این منم؟
تویی؟
دخترکه؟
داری پستونک یواشکی به دخترک می رسونی؟
مامان مهسا
16 شهریور 92 7:36
عزيزم
چقدر بامزه بود
كلي خنديدم و ضمنا ناراحت شدم
اما خوبه كه اين روزها ميگذره و بچه ها هم هيچي ازشون يادشون نميمونه تا مامانها رو بازخواست كنن


اگه یادشون می موند که یه عمر با یه عقده ی خفن زندگی میکردن.
ندا مامان یاسمین زهرا
16 شهریور 92 12:00
آخی فداششششششش.دختر من تازه الان فیلش یاد هندسون کرده و میخواد پستونکی بشه


الان که اصلا نمیشه بهشون داد.
شیر مادر میخوره؟
ندا مامان یاسمین زهرا
16 شهریور 92 13:20
الان 3 ماهه دیگه از شیر گرفتمش شیر پاستوریزه هم نمیخوره شیر خشک هم نمیخوره


همه بچه ها از شیر و شیشه که میگیریشون ، شیر خوردنشون کم میشه.
نگار
16 شهریور 92 15:03
دقیقا منم هم همین روش استفاده کردم...با شیشه شیر هم همینطور..اونم سرشو بریدم..
خیلی زود جواب داد.
ولی دلم میسوخت وقتی میزاشت دهنش بعدش می افتاد.
دخترک هم خیلی زود فراموش میکنه..باید باهاش مدارا کنی.


میدونم زود فراموش میکنه.
بار اولم نیست که.
ولی خوب دلسوزی داره بچم.
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
13 آبان 92 15:17
سلام
چه بالایی سر دختربیچاره دراوردی کافر
والا هم دلم براش سوخت وهم از خنده روده بر شدم
بچه ما که شیر مادر می خوره موقع جداکردن از شیر نمی دونیم چه طرفندی به کاربگیریم نمیشه نوکشو هم قیچی کرد


کافر؟!!!
به نفعش بود باور کن.
هم اون راحت شد و هم من.
البته من که نه.
چون اون موقع با شیشه میخورد و به من کار نداشت.
ولی حالا باید بشینم تا با لیوان بخوره و زمین نریزه.
افسونی
12 آبان 93 17:22
الهی