مسافرت اردیبهشت
پنجشنبه و جمعه گذشته ، دوباره سفری دو روزه به شمال و شهر محمود آباد داشتیم.
آخرین باری که رفتیم شب یلدا بود.
البته برای عید هم کنار دریا رفتیم. ولی خوب، دریای محمود آباد برای بازی بچه ها در دسترس تر است.
صبح بسیار زود راه افتادیم و با وجود خوردن صبحانه در رودهن و توقفی کوچک در امامزاده هاشمِ دوست داشتنی ساعت 10:45 به محمود آباد رسیدیم.
و رفتیم همان آپارتمان همیشگی!طبقه هفتم!
دخترک اینبار بسیار بیشتر از قبل از دریا میفهمید و لذت می برد.
از دست زدن به شنها خوشش می آمد و با بچه ها همراه بود.
بچه ها بازی کردند و بازی کردند.
و من با وجود عمه که مراقبشان بود توانستم با خیال راحت از تراس خانه بازیشان را ببینم و کمی استراحت کنم.
جمعه ظهر به خاطر دختر بزرگه که دوست داشت جاده چالوس را ببیند ، پدر تصمیم گرفت تا از جاده چالوس برگردیم.
بسیار خوب بود و بعد از حدود 17 یا 18 سال ، با عبور از جاده چالوس تجدید خاطره کردم.
دختر ها هم مراسم پفک خوری راه انداخته بودند و طفلک دخترک که با آن قیافه ای که برای خودش ساخته بود همه ازش فراری شده بودند.
بعد از مراسم پفک خوری دخترها هلاک بودند و خسته.
این هم یک عکس از دخترک خواب آلود به صورت هنری!!!
مسافرت را دوست دارم.
در کنار خانواده ام و کسانی که با آنها راحتم.
♥ اضافه شد:
موقع برگشتن به خانه ، وقتی که نزدیک خانه شده بودیم دختر بزرگه با حسرت به پدرش میگفت دلم میخواهد مثل ایلات و عشایر بودم و مدام از این شهر به آن شهر می رفتم!
خدا باز هم عاقبتمان را به خیر کند!
چهل تیکه توسط مامان طهورای گل به روز است!
در ادامه مطلب چند عکس از دریا و مسیر جاده گذاشته ام.
نمای دریا از تراس آپارتمان
غروب ابری و غروب هوای صاف که فاصله شان چند دقیقه بیشتر طول نمیکشید!
و جاده زیبای چالوس
جای شما خالی!