یک خبر خوب!
با یک تلفن غیر منتظره و یک خبر خوشحال کننده حالم دگرگون شد.
یک پیشنهاد قشنگ و سخت!
"دو روزه مشهد میری؟"
چرا که نه؟
مگر من پر نمیکشیدم برای دوباره آمدن؟
مگر همین جمعه از دلم که هوای مشهد داشت نمیگفتم؟
مگر همین امروز صبح یاد حرم نبودم؟
چرا که نه؟
پس قبول!
هر چند سخت باشد و طاقت فرسا.
هر چند که از حالا میدانم دخترک در ماشین حالش بد میشود و پوستم را می کَنَد!
هر چند که میدانم این روزها چقدر شلوغ است.
ولی قبول!
می آیم.
فردا عازم مشهدیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی