دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

برنامه ریزی دختر دومی!

1392/9/17 2:29
نویسنده : مامان دخترا
1,114 بازدید
اشتراک گذاری

 

لیست مسافرت دختر دومی را یادتان هست؟

دیروز صبح ساعت 7 که بیدار شدم ؛

خواب آلود خودم را به اتاق دختر ها کشاندم برای بیدار کردن دختر بزرگه ،جهت کلاس دوشنبه های مدرسه.

همین طور که مشغول بیدار کردن دختر بزرگه و حرص خوردن از سنگینی خوابش بودم ، دیدم بالای سر دختر دومی یک برگه برنامه ریزی برای فردایش هست.

خلاصه در آن وقت صبح که تنها دو ساعت از خوابم گذشته بود فقط ، از برگه اش عکس انداختم و بعد که بیدارشد خودش برنامه اش را توضیح داد!

این برنامه ریزی دختر دومی بود:

 

 

 

و این هم توضیحات دخترم:

 

 

از چپ به راست:

اول کامپیوتر ، بعد کتاب تصاویر مخفی ، بعد خمیر بازی (چون بعد از بازی ، خمیرهایش را گرد میکند ، گرد گشیده است) ، بازی با دخترک (توپ ، خودش ، دخترک ) ، خواندن کتاب توسط من ، بازی با تبلت ، خوردن افطاری ، دیدن سی دی با دختر بزرگه (از نظر دختر دومی انگار هر چه سن مورد نقاشی بیشتر می شود ، موهایش هم بلند تر می شود!) ، خوردن سحری!

 

و دخترم متذکر شد که میخواسته قبل از اینها جمع و جور اتاق را بکشد ولی نمیدانسته چطوری نقاشی اش کند!

 

♥ بی کیفیت بودن عکسها ارتباط مستقیم دارد با خواب آلودگی بنده حقیر!

 

 

 وبلاگ  چهل تیکه را میشناسید؟

همین الان من یک تیکه اش را به روز کردم .

یک آشی برایتان پخته ام با دو میلیمتر روغن رویش!

باور ندارید؟

ببینید!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

سميه مامان گل دخترا
2 مرداد 92 2:38
ميگما دختر دومى يه وقت بهش بد نگذره،چه برنامه ريزى دلچسبى،فقط بازى و خوردن

بگو واسه منم از اين برنامه ها بنويسه!!!!!


والا!
همینو بگو!
مامان آرینا مو فرفری
2 مرداد 92 3:57
سلام دوست عزیز دخترم در جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم بهش رای بدین خیلی ساده ست فقط عدد 143 را به 20008080200 اس ام اس کنید.هر کسی موبایل داشته باشه می تونه رای بده.مرسی از لطف ومهربونی شما. http://arinanafasam.niniweblog.com
منصوره مامان زهره
2 مرداد 92 5:05
دختر کو دارد همه نشان از مادر(خودم سرودم خب)


یعنی الان از من تعریف کردی؟
یعنی من خوبم؟
واضح بگو منم تو دلم قند آب کنم خوب!
مامي حانيه
2 مرداد 92 5:18
سلام
ماشالا اين دختر دومي خيلي مقتدر و منضبطه خيلي هم با فكر حرف ميزنه خدا حفظش كنه .


میگم که معجونه!
منصوره مامان زهره
2 مرداد 92 10:21

میلاد کریم اهل بیت مبارک!



بر شما هم مبارک.
و بر زهره گلی!
محبوبه مامان ترنم
2 مرداد 92 11:46
من عاشقشممممممممممممممممم. خیلی باحاله این دختر.
چقدر حال میده به آدم این کارهاشون.
خدا نگهشون داره واست.


معجونیه واسه خودش این دختر!
مامان سونیا
2 مرداد 92 12:01
آفرین به دختر دومی و هزار افرین به مامان دختر دومی

این خیلی عالیه اگر از حالا برنامه ریزی داشته باشه حتما در اینده به دردش میخوره و شخص موفقی میشه

وای که برای هر برنامه یک ایکون خوشگل در نظر گرفته


از بس برای هرچیزی برنامه ریزی کردیم باهم عادت کردن.
الهه
2 مرداد 92 12:28
سر صبحی حوصله داریا خوااااااااااهر خوب بگیر بخواب بیدار شدی عکس میگیری دیگه منو بکشن هم خواب آلو نمیتونم کار یکنم


نمیدونم.
آیا من یک مادر سرخوشم؟
بهار
2 مرداد 92 12:37
سلام من وبلاگ شما رو دوست دارم .تازه یه هفته ای بیشتر نمی شه که این وبلاگو دیدم .خیلی زیبا می نویسید.
من مادر یه دختر11 ساله (همسن دختر بزرگه شما هستم).سلیقه شمارو تحسین می کنم


بهار جون خوش اومدی خانومم.
کاش تو هم وبلاگ داشتی و از تجربه های تو و دخترت هم میتونستم استفاده کنم.
عاطفه
2 مرداد 92 14:15
واقعا" خوش به حالش ! منم بچه بودم دقیقا" همینجوری واسه خودم برنامه می ذاشتم ولی خمیر بازی نمی کردم .چرا ؟؟ تبلت هم نداشتیم ولی کامپیوتر داشتیم الان شما دوباره فخر فروشی کردید با این پست ؟ می خواستید بگید همه چی دارید ؟ واقعا" که ! به مامان طهورا بگید تو وبلاگش کمی درباره این خصوصیت اخلاقی مطلب بذاره ! لازم میشه !
میشه از این خانم برنامه ریز یه وقت مشاوره هم واسم بگیرید ؟ شدید به یه برنامه ی درست حسابی واسه این روزای پر مشغله نیازمندیم


یک عذر خواهی عریض و طویل برات توی چهل تیکه نوشتم.
ببینم دست از سرم برمیداری؟
چقدر منو عذاب میدی؟
منصوره مامان زهره
2 مرداد 92 15:29
سلام 3 تا سوال دارم که جواب فوری می خوام لطفا!
1 چیکار می کنی که گیلاسا روی ژله نمیان و تهش می مونن؟ کی اضاف می کنی؟
2 چیکار کنم تا ژله کامل و درست از تو قالب دربیاد؟
3 طبق همون دستوری که روش هست ژله می درستی؟


اون ژله ای که دیدی توش گیلاس بود و روی ژله نیومده بود به خاطر این بود که ظرف رو کامل از گیلاس پر کرده بودم.
اگر میخوای گیلاس یا هر میوه ای رو نیاد باید بذاری ژله به غلظت سفیده تخم مرغ بشه.
بعد میوه هات رو با یه قاشق یا انبر بزاری وسط ژله.
برای در آوردن ژله از قالب:
قبل از ریختن ژله قالبت رو کمی آب توش بگردون و بذار تو فریزر تا سرد بشه.یه ربع کافیه.
بعد ژله رو توش بریز.
بزار ببنده و برای درآوردنش یه ظرف از آب داغ پر کن و ظرف ژله رو بذار توش یه کم بمون.
بعد با چاقو دور تا دور ژله رو از لبه ظرف جدا کن و یه تکون کوچیک بده.
اگه از دیواره جدا شده بود که هیچ.
اگه نشده بود دوباره بزار تو آب داغ و کمی صبر کن.
دوباره تکون بده ببین جدا شده یا نه.
اگه جدا شده بود یه بشقاب یا ظرفی که میخوای ژله رو توش برگردونی زیر آب بگیر تا خیس باشه و بذارش در ظرف ژله و ژله رو برگردون توش.
خیس کردن ظرف هم واسه اینه که اگه ژله دقیقا وسط ظرف در نیومد بشه سُرش داد و جابجاش کرد.
من ژله رو طبق دستور روش درست میکنم ولی اگر عجله داری و میخوای زودتر درست بشه آب سردش رو دو سوم بریز.
اگر سوال بود بازم در خدمتم.
منصوره مامان زهره
2 مرداد 92 15:31
عزیزم دقیقا ازت تعریف کردم آخه خیلی ذکاوت و خلاقیت می خواد تا آدم تو این سن اینجوری برنامه ریزی کنه اونم با تصویر!!!!
اونم به این قشنگی!



خوب چه میشه کرد؟
دختر منه دیگه!
مامان یاسمین زهرا
3 مرداد 92 0:45
صبح اومدم نشد نظر بذارم .یعنی من کشته مرده این برنامه ریزیم به دختر دومی بگو برا منم برنامه ریزی کنه.کلا همش صفا بودا


این دهه هشتادیا فقط برای خودشون همه چیز صفا داره.
واسه بقیه انقدر با سهولت برخورد نمیکنن.
منصوره مامان زهره
3 مرداد 92 11:22
سلام یه سوال دیگه، این توضیحاتی که گفتین برا قالب فلزی هم هست؟


عزیزم اینا که گفتم برای تمام قالبهاست.
اون ژله گیلاس رو توی کاسه پیرکس درست کردم مثلا.
فقط فرقش اینه که موقعی که میخوای ژله رو بذاری تو آب داغ تا از ظرف جدا بشه ، ظرف فلزی زمان کمتری برای جدا شدن نیاز داره تا ظرف پلاستیکی و پیرکس.
منصوره مامان زهره
3 مرداد 92 21:07
ژله م!
یه کاری کردم!
چه جوری بگم؟!
آخه!
اگه بهم بخندی کچل میشی ها!
چرا بهم نگفتی باید زودی از آب داغ درش بیارم؟
ظرفو گذاشتم داخل آب داغ بعد.....
لایه ی زیریش کلا آب شد
ژله ی خوشگل رنگین کمونم
خدا رو شکر مهمونیم کنسل شد والا وای وای وای...
الان اصلا ناراحت نیستم چون تجربه کسب کردم



نخندیدم.
حرصم گرفت که گوش نکردی چی میگم!
تو نظرم دقت کن!
گفتم "یه کم بمونه".
"کمی صبر کن".
اشکالی نداره.
این تجربه خیلی به دردت خورد حالا.
فقط مراقب باش اعتماد به نفست رو از دست ندی و کنار نکشی!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
4 مرداد 92 10:28

می دونی بچه های اینطوری، در زندگی شخصی و از نظر هوش هیجانی ،خیلی خلّاق اند؟
(حالا تو چرا ذوق مرگ شدی؟ ک ی با تو بود؟کسی به تو گفت خلاق؟!)


خوب خلاقیتش به من رفته دیگه!
منصوره مامان زهره
4 مرداد 92 13:13
یه ژله بتونه اعتماد به نفسم رو ازم بگیره ؟! هرگز!!!!!!
من معتقدم هرشکستی یه تجربه است!(شکلک یه آدم با اعتماد بنفس بالا)


ببخشید استاد!
ما انگشت کوچیکه شماییم!
قرمزی چشاتیم!
zahra
4 مرداد 92 16:21
قربون اون نقاشی کشیدنت بشم عشقم



چه عجب!
چشممون به جمال کامنت شما روشن شد!
sanaz
4 مرداد 92 17:51
احسنت به اين گل دخترمون
دختر به مادرش ميره ديگه مخصوصا دختر دوم



اینو خوب اومدی!
عاطفه
5 مرداد 92 0:51
سه روزه آپ نکردید ! شما باید پاسخگوی انتظار این ملت باشید ! شما باید جواب بدید ! فکر نکنید می تونید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید ! مسئولیت دل هایی که به شما سپرده شده را به خوبی به انجام برسانید .. به خودتان بیایید . وبلاگ را به روز رسانی کنید وگرنه دفعه ی بعد جور دیگری با فرد خاطی برخورد می کنیم


در اینکه تو خیلی به من لطف داری که شکی نیست.
ولی نمیدونم چرا این چند روز نرسیدم آپ کنم.
چشم !به روز رسانی هم میکنم!
عقیق
5 مرداد 92 7:30
آقا من دلم برا دختر بزرگه كباب شد كه وسط تابستون بايد 7صبح از خواب بیدار بشه!!
گفتید ميره اول راهنمایی؟
پس چرا الان مدرسه براشون كلاس تیزهوشان،نمونه گذاشته؟
مگه آزمونش تموم نشده؟


نه عزیزم میره ششم.
کلاس هم برای آزمونه.
منم دلم براش می سوزه زیاد!
نگار
5 مرداد 92 10:23
ای جووونم به این دختر نازو باهوش.


بارها تاکید کردم که به من رفته!
مامان زینب
5 مرداد 92 11:17
عکس پروفایله خیلییییییییی بامزست


خودمم خیلی دوستش دارم.