دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

اولین جلسه کلاس اول

1392/9/17 2:16
نویسنده : مامان دخترا
4,450 بازدید
اشتراک گذاری

روز دوشنبه معلم دختر دومی جلسه گذاشته بود.

جهت آموزش اهداف مهر ماه.

و یک سری توصیه که برایم جالب بود.

مثل اینکه چطور بچه ها با کلاس عادت کنند و طریقه مشق نوشتن و هدف از نگاره ها چیست.

و اینکه در مورد نگاره های فارسی چطور باید سوال شود و بچه ها چه چیزهایی را باید به خانه منتقل کنند از آموزش.

اینکه رنگ آمیزی کتاب مهارت های نوشتن ، باید آخر از همه باشد تا دست بچه برای نوشتن خسته نشود.

اینکه مداد گرد برای کلاس اول دست بچه ها ندهیم و فقط از مداد های چند ضلعی استفاده کنیم تا مداد ، موقع نوشتن مشق و عرق کردن دست در دستشان سر نخورد و نچرخد.

اینکه پول و مقدار آن را به بچه ها یاد بدهیم برای پیشگیری از خریدهای آنچنانی.(مثل خرید 5000 تومانی ژله به صورت فله ای و پخش کردن آن میان دوستان!خدایا توبه!!!)

اینکه در مورد دستشویی رفتن و شستن دست به بچه ها تاکید کنیم.

و در مورد احترام به اولیای مدرسه.

و توصیه هایی از این دست که فکر کردم به درد مادرهایی که امسال کلاس اولی دارند می خورد.

 

 

در این بین برایم توقعاتی که مادرها از معلم داشتند برایم جالب بود و رفتار مادرها در روز جشن شکوفه ها.

اینکه از بچه ها جدا نمی شدند و درست برعکس قدیم بود.

قبلها بچه ها مادرها را رها نمیکردند و حالا مادر ها و پدرها به هیچ قیمتی از بچه ها جدا نمی شدند .

و اصرار فراوانی داشتند تا آشغال تغذیه روز جشن را خودشان از بچه بگیرند و در سطل آشغال بیندازند.و یا مدام از بچه پرس و جو می کردند آیا تشنه است یا نه؟ که اگر خدای نکرده بچه شان تشنه بود برایش در طرفة العینی آب بیاورند.

یا یک وقت زبانم لال بچه ها سنگینی کیف اذیتشان نکند و بار آن را خودشان به دوش بکشند!

در کلاس هم ، زمان جلسه بعد از توصیه های ایشان مبنی بر کنترل وسایل بچه ها و آموزش به آنها برای جمع کردن و جا نگذاشتن وسایلشان واکنش مادر ها این بود:


ما همیشه برای اون بچه ها مون تا نصفه شب می اومدیم و وسایلشونو می بردیم که.میشه بازم در رو برامون باز کنند؟

میشه به دختر من خیلی توجه کنین.آخه خیلی حساسه.

میشه دختر منو بیارین جلو کنار خودتون بنشونید؟

تورو خدا بچه ها رو دعوا نکنین ها!

...

نمیدانم کی میخواهیم یاد بگیریم بچه هایمان دارند مستقل می شوند و همیشه ما در کنارشان نیستیم برای کنترل و یاد آوری.

 

 

بگذریم...

 

 

یکی از توصیه های معلم در مورد گوشه ی دفتر بچه ها بود که همیشه ی خدا مچاله و برگشته است و اینکه تدبیری بیندیشیم غیر از گیره کاغذ که دست بچه ها را درد می آورد.

 

 

قبلا این الگو را از روزگارنو پیدا کرده بودم.(ممنون مریم جون)


روی کاغذ رنگی پیاده کردم و این شد:(نمیدانم چرا دیشب دوربین قاطی کرده بود.بابت بی کیفیت بودن عکسها شرمنده ام!)

 

 

و در عمل:

 

 

 

مورد دیگر این بود که معلم شیوه ای دارد که کودک همزمان با یاد گرفتن نگاره و تمرین نوشتار آن ، تمرین "دست ورزی " هم داشته باشد.

به این صورت که هر نگاره را با خمیر درست کند و روی یک برگه مقوا بزند و برایش ببرد و برای روز بعد دوباره نگاره جدید را با همان خمیر ها درست کند و  ببرد.

من از کاغذ رنگی و طلق استفاده کردم.

یک کاغذ رنگی گذاشتم زیر ، خط زمینه برایش کشیدم ، یک طلق چسباندم رویش ، وقتی با خمیر نگاره ها را درست کرد ، دوباره یک طلق روی خمیرها گذاشتم و دو طرفش را شیرازه زدم.و البته کمی تزیین کاغذ و ...

این طرح کاغذ بود و انشاالله عکس با خمیر هم میگذارم.دیشب فراموش کردم از درست شده اش عکس بگیرم:

 

 

امسال سعی می کنم تجربیات کلاس اولی دختر دومی را بنویسم تا

کلاس اولی دارها استفاده کنند.

اگر موافق باشید.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

☁☀☁ مامان تسنيم سادات
3 مهر 92 10:35
چقدر قشنگ ....
ببينم اينا نقاشيه يا چاپ كردين ؟؟


اینا رو پرینت گرفتم و خودم رنگشون کردم.
مامان پارسا
3 مهر 92 10:42
سلام خیلی عالیه . حتما استفاده میکنیم . من تقریبا هر روز به وبت سر میزنم . عاشق وبتم . انشاله همیشه شاد و سلامت باشی .


مرسی از این همه مهربونی.
پس همراه باش عزیز.
مامان مهسا
3 مهر 92 14:05
كاملا موافقيم
حتما بنويس تاما هم بهره برده و دعايت كنيم
دست گلت درد نكنه


تو و دعا برای من؟
من میگم ولی اگه دعا نکنی سوکس بشی الهی!
❤دو نیمه قلبم❤
3 مهر 92 23:04
از فرار که برگشتم اینجا رو میخونم


برگردی می زنم!
نگار
4 مهر 92 0:17
همون قبلی بهتر بود انگاری


دیگه داری اون روم رو بالا میاری ها!!!
تکلیف من رو روشن کن!
مامان یاسمین زهرا
4 مهر 92 1:23



این الان دختر دومیه؟
منم؟
خودتی؟
آخه هیچ کدوم که پستونکی نیستیم که.
چرا با ذهن من این کارو می کنی؟
مامان سونیا
4 مهر 92 8:49
به نکات خیلی جالبی اشاره کردید بعضی هاشون رو بار اول بود میشنیدم مثل مداد چند ضلعی
این قورباغه هم کار خیلی قشنگی بود دست شما دردنکنه ازش استفاده کردم ممنون


چند سال دیگه خودتم در گیر میشی و باید تجربیاتت رو بگی ما برای دخترک استفاده کنیم.
منصوره مامان زهره
5 مهر 92 0:24
چه خوب که تجربه های قشنگتون رو به بقیه هم یاد میدید


اصلا من کلاً خیلی خوبم منصوره.
نه؟
(الان خیلی میزان خود بزرگ بینی من زده بالا!!!)
مهسا
5 مهر 92 15:59
مدرسه رفتن دختر دومی مبارک باشه ایشالله دانشگاه رفتنش.

و اما از دست این پدر و مادرهای این دوره و زمونه، از هیچی مثل دیدن صحنه حمل کیف بچه ها توسط پدر و مادرها، حرص نمی خورم. اخه چرا؟
(دیگه اشغال ریختن را ندیده بودم)


عزیزم یه سر به مدرسه ابتدایی بزن.
صحنه هایی می بینی که حمل کیف توش گم شده دیگه!
بابت خصوصیت هم یک دنیا ممنون.
مامان زینب
5 مهر 92 17:37
خدا کنه تا وقت کلاس اولی شدن دخترم این وبلاگ پابرجای پابرجا بمونه


دعا کن من پابر جا بمونم و خدای نکرده به دیار باقی نرم.
این وبلاگ تا من هستم سر جاش میمونه انشااله!
طاهره سادات
5 مهر 92 17:51
چقدر جالب ! همونکه به جای گیره کنار دفتر استفاده میشه. خیلی ابتکار جالبی بود




جالب بود.
منم از مریم جون که تو وبلاگش گذاشته بود تشکر می کنم.
فاطمه
6 مهر 92 1:32
سلام من این نگاره و دست ورزی رو نفهمیدم منم دخترم کلاس اوله میخوام باهاش کار کنم میشه توضیح بیشتر؟


چشم خانومی.
توضیح میدم.
مامان مهنا
6 مهر 92 13:46
خیلی جالب بود فک کن
خخخخخخخخخخ
بیشتر ازاون قسمتیش ک گفتی مادرها بیشتر ب بچه ها میچسبیدن خوشم اومد
میبینی عجب دوره زمونه ایی شده


بد گفتم؟
قبول داری اینو؟
مادرشوهر
6 مهر 92 22:55
به سلامتی ایشالا...


ممنون خانوم.
fateme
7 مهر 92 8:51
سلام میخواستم بپرسم شما در مورد تغذیه بچه ها چکار میکنید من از اینکه هر روز باید 1 پلاستیک فریزری برای ساندویچ دخترم مصرف کنم حس خیلی بدی دارم.ممنون


من از این پاکتهایی که به اسم "زیپ لاک" یا "زیپ کیپ" یا "زیپ پک" هست استفاده می کنم.
از اندازه ی کوچیکش توی بازار هست تا بزرگش.
مامان یاسمین زهرا
7 مهر 92 12:35
مخم جواب نمیداد چیزی بخوام بنویسم توی شکلکها هم چیزی پیدا نکردم اینو زدم بدونی هستم


بودنت رو عشقه خواهر!
رزیتا(مامان روناک)
7 مهر 92 12:48
سلا.مامان سه دخترای خانم و خوشگل.من توی چهل تکیه باهاتون اشنا شدم.نمی دونم یادتون می یاد یانه.به هر حال خیلی از وبتون استفاده کردم.باور کنید که داخل کامپیوترم یه فایل درست کردم به نام ...نکاتی در مورد کلاس اولیها ...
راستی من هم خواستم یه چیزی بگم البته با اجازه:در مورد جلد کتاب بچه ها که توی مدرسه زود هم خراب میشه و و یا پاره میشه.میشه از کاغذهای کابینتی بیرنگ که مثل شیشه شفاف هستند استفاده کرد .نتیجه اش خیلی عالی میشه.می تونید این رو هم توی وبتون توضیح بدین.بازم ممنون از خوشنویسیتون که اینقدر مهربونانه می نویسید.و یا به عبارتی اینقدر مامانانه.


پیشنهاد خوبیه.
جلد کتابای دخترای منم پارسال و امسال از همونا بود.
ولی نه برچسب کابینت.
الان از همون جنس ها در ابعا کتابهای بزرگ به صورت ده تایی آماده در یک بسته هست که خیلی راحت میشه از لوازم التحریر فروشیها تهیه کرد و استفاده کرد.
مادرشوهر
7 مهر 92 15:15
دیروز که امیرمحمد رو بردم برای پیش دبستانی(اولین جلسه اش بود)یه خانومی می گفت وقتی از بچه ام جدا شدم فشارم افتاده!!!با این که بچه دومش بوده ها! منتها می گفت بچه اولم دختر بوده می گفت دختر ها آرومن اما پسرها وحشی هستن!!!!!!!!!!!یه بلانسبتی چیزی هم نگفت!


ای بابا!
چی بگم؟
در این سه خط 2 تا نکته تربیتی وجود داره.
ولی ولش کن.
ادعایی نداریم که!
شاید اینجوری راحت ترن!نه؟
مامان آوا
9 مهر 92 19:27
سلام
من تازه به طور اتفاقی با سایتتون آشنا شدم. خیلی از کدبانوگری شما و خلاقیتتون خوشم اومد کاش منم بتونم انگشت کوچیکه شما بشم(وای چه رویایی) .منم میتونم از سایتتون و شما بهره بگیرم ؟
ببخشید یه خواهش:چطور میتونم این لبه گیر رو درست کنم؟


اولا که خواهشا فکر نکن من فوق العاده ام.
من هم یکی هستم مثل همه و خیلی جاها کم میارم پیش بقیه.
دوم اینکه آدری وبی که این گوشه گیر رو از اونجا دیدم گذاشتم.برو از اونجا ببین.
خیلی آسونه.سوال هم داشتی با کمال میل جواب میدم.
مانلی
9 مهر 92 20:15
سلام ما برگشتیم شروع فصل تحصیل و علم و دانش و پاییز هزار رنگ مبارک همینطور شروع دبستان دختر دومی انشالا روزگار شما هم با خیر و خوشی پیش بره


ای جانم که برگشتی.
دلم برات یه ذره شده بود مانلی جان.
سنبله
5 مهر 93 20:59
سلام خانمی دست مریزاد من امسال کلاس اولی دارم وکلی از تجربه هاتون استفاده میکنم دست گلتون درد نکنه.