دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

دیکته ی پر غلط!

1392/9/12 12:01
نویسنده : مامان دخترا
5,762 بازدید
اشتراک گذاری

 

دو شب قبل به دختر دومی پیشنهاد دادم که بعد از اینکه من دیکته گفتم و او نوشت ، او به من دیکته بگوید.

و با این کار ، با یک تیر سه نشان بزنم.

اول اینکه برای دختر دومی تمرینی باشد برای خواندن جملات " روان خوانی " ، ضمن خواندنشان برای من.

دوم اینکه دختر دومی در نقطه ها و دندانه های نوشته ی من دقت کند و همین موجب شود در دیکته خودش ، حواسش به نقطه ها و دندانه ها باشد.(گاهی دختر دومی در این موارد بی دقتی می کند.)

و سوم اینکه تفریحی باشد برایمان و از حالت خشک و قراردادیِ من مدام می گویم و تو مدام باید بنویسی خارج شویم.

 

خلاصه دختر دومی دیکته اش را نوشت:

 

 

 

و نوبت من شد.

من هم تا توانستم از نقطه و دندانه مایه گذاشتم و همچنین کلماتی که دختر دومی گاهی اشتباه می نویسد:

 

 

بماند که دختر دومی توصیه هایی هم به ما فرمودند در باب رعایت وضعیت ظاهری و بهداشت فردی و لابلای دیکته مدام میگفت:

"دختر کلاس اولی! " و یک توصیه جدید!

بالاخره دیکته تمام شد و دادمش به دختر دومی برای تصحیح!

دخترم هم با یک ژستی خاص شروع کرد به تصحیح دیکته.

غلط می گرفت و چپ چپ نگاه می کرد.

من هم لب به دندان می گرفتم و اظهار شرمندگی می کردم.

اواسط غلط گیری ها حوصله ام سر رفت و نشستم کنار و گفتم:

"خانوم ! من دیگه  خیلی دارم خجالت می کشم از این دیکته.هر وقت تموم شد به من بگو."

و شروع کردم به بافتنی بافتن.

لحظاتی بعد دختر دومی با حالتی حق به جانب و جدی رو به من می گوید:

" به جای اینکه بیای جلو و اشتباه هات رو ببینی ، می ری سراغ کار هنری؟!!!"

 

و دنباله اش :

"امروز بری خونه پدر و مادرت کُشتَنِت بچه ی کلاس اولی!"

 

خلاصه ی ماجرا اینکه چنان از غلط دیکته ای های ما پیش خانوم معلمش گفته بود که خانوم معلم پیشنهاد داده بود به مامانت بگو با این غلط ها بیاید کنار تو بنشیند کلاس اول!

و دختر دومی کیفور از جمله ی معلم!

حالا بماند که برای معلمش شرح ماوقع و اهدافم را نوشته بودم و معلم گرامی مزاح نموده بودند.

ولی دختر دومی به شدت از این مزاح استقبال نمودند!

 

در پست بعد نمونه های دیکته ی دختر دومی و دختر بزرگه را می گذارم.

 

تا به حال تجربه ی کور کردن کسی یا چیزی را داشته اید؟

کور کردن کسی که خدا به دور!

کور کردن چیزی چطور؟

مثلا بافتنی؟

ما در چهل تیکه راه و رسمش را یادتان داده ایم.

خوب هر چیزی راه و رسمی دارد دیگر.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

🌙مامانِ چشمه بهشتى
12 آذر 92 14:13
راست ميگن خب ..... خطت هم با كلاس اوليا مو نمى زنه ....!!!!
مامان دخترا
پاسخ
کشتم خودمو تا تونستم اینجوری بنویسم.
مامان یاسمین زهرا
12 آذر 92 15:03
بابا مادر با حوصله و خلاق
بهار
12 آذر 92 18:03
قالب وبلاگ کاملا سفارشی و بدون تکرار برای کوچووتون تقویم اختصاصی با عکس کوچولوتون. http://ghalebe-weblog.blogfa.com
2 عـــدد وروجـــکــــ
12 آذر 92 22:53
واقعا که مامان بی سواد منم همین املاها رو با پسرم کار میکنم وکلی هم غلط مینویسم و پسرم از غلط گرفتن من کلی ذوق میکن
مامان دخترا
پاسخ
پس هم دردیم. بچه ها از ندونستن الکی ما کلی ذوق می کنن.
سارا مامان شايان
13 آذر 92 9:00
سلام خيلي كار جالب و ايده خوبي بود. خط دخترتون توي ديكتش خيلي قشنگه . يه جورايي تحريري مي نويسه. خواهر من تو اين سنها بود كه استعداد خطاطيش كشف شد . الان بسيار قشنگ با قلم خطاطي مي كنه. شايد دختر گل شما هم علاقمند به خطاطي بود
مامان دخترا
پاسخ
الان با بچه ها همین خط رو کار می کنن. خط کتابی دیگه داره منسوخ میشه.
آشنای غربت نشین
13 آذر 92 9:08
ماشاله ....... الان ماه سوم سال تحصیلی هستیم ولی پیشرفتشون خوب بوده . دستخطشم خیلی خوب میشه من دوران دبستان دست خطم از این بدتر بود ولی الان خطم خیلی خوبه . شما هم سعی کن بیشتر درس بخونی و حواستو جمع کنی ،آخه این چه دیکته ای که نوشتی ؟؟؟؟!!!!!
مامان دخترا
پاسخ
بی سواتم دیگه خواهر. چه کنم؟
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
13 آذر 92 16:27
این کامنت کپی پیست خواهد شد: من برگشتم. [رضایت]
مامان دخترا
پاسخ
خوش آمدی خانوم. صفا آوردی.
مادرشوهر
14 آذر 92 15:57
خوش به حالشون که از حالا خوش نویسی رو یاد می گیرن.
مامان دخترا
پاسخ
واقعاً!
سمیه مامان گل دخترا
14 آذر 92 17:31
سلام مامان بی سواد. جای بافتنی بشین درس بخون. بازم به من یکی دو تا غلط بیشتر ندارم.آخه دخترم قبلش مجبورم میکنه از رو درس بخونم!!!!!!!!!!!
مامان دخترا
پاسخ
کار ما هنوز به اونجاها نکشیده. دعا کن!
مانلی
15 آذر 92 9:34
افرین مادر خلاق . ما از این چیزا نداشتیم بابا با داماد امد و سبا و ...
مامان دخترا
پاسخ
تازه خبر نداری! بابا با داماد بوس داد!!!!!!! من دیگه سکوت می کنم!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
15 آذر 92 13:42
توروخدا خودت بشین خط خودتو نگا کن.
مامان دخترا
پاسخ
خوب نمیتونم که مثل اولی ها بنویسم که. درک کن!
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
15 آذر 92 13:42
ولی در مجموع،همین کاراته که منو دیوووونه کرده. (از دستم در رفت کامنت عشقولانه گذاشتم)
مامان دخترا
پاسخ
دقیقاً بگو کدوم کارا؟
منصوره مامان زهره
16 آذر 92 8:14
وااااااااااای خدایا ینی برا یه دیکته نوشتن هم می شینی گل و بوته می کشی!!!!!! بابا ای ول! این همه حوصله و ارزش قائل شدن واقعا ستودنیه!!! "ماشالله "گفتم ، نخوری زمین بگی تقصیر من بوده ها!
مامان دخترا
پاسخ
خدا نکشه تو رو.