دلخوشی ها کم نیست!
یکی از علایق من در زندگی ، تسبیح است!
هر وقت برای زیارت به قم یا شهرری و حرم حضرت عبدالعظیم و یا به مشهد می روم ، با تمام حس بینایی ام ، تسبیح های رنگی را می بینم و صفا می کنم و حظ می برم.
گاهی هم خودم را خجالت می دهم و می خرم و یا از دوستی ، عزیزی ، سوغاتی ، برایم می رسد و من مشعوف می شوم.
تا به حالا تسبیح ها یم را در یک ظرف شیشه ای نگه می داشتم و هر چند وقت یک بار آنها را بیرون می ریختم و با دختر ها دانه دانه می دیدیم و عشق می کردیم و ذوق!
و من داستان هر کدام را چند باره و چند باره برایشان می گفتم.
امسال که خودمان را تحویل گرفتیم و مبلمان را تازه کردیم و بالطبع میز وسط مبلمان را ، فکری به سرم زد که به جای مهره های رنگی و گل و ... تسبیح های نازنینم را زیر میز بگذارم تا هر وقت می نشینم ، چشمم به آن ها بیفتد و لیوان چای در دست به آنها خیره شوم.
و همچنان که قندِ چای در دهانم آب می شود ، قندی مضاعف هم در دلم آب شود به واسطه دیدن این دلخوشی کوچک !
و میز جدید :
دلخوشی ها کم نیست!