دخترک چرب و چیلی!
مجسم کن...
کلی کار داشته باشی...
کلی سر شلوغ باشی...
و ناگهان از داخل اتاق بچه ها صدای شیون و واویلا و آخ آخ و نچ نچ و فریاد های" مــــــــــــــــامـــــــــــــــــــان" ، "مــــــــــــــــــــــا مـــــــــــــــــــــان " دخترها بلند شود و دست مجرم را گرفته باشند و کشان کشان از اتاق بیرون آورده باشند و ...اووووووووووووووووووف.....
با این صحنه مواجه شوی:
یک دخترک سر تا پا وازلین مالیده!!!
که با شدت و بدون وقفه دارد وازلین ها را روی پوست صورت و دست و پایش ماساژ می دهد...
خدایا صبری برسان...
خدارا شکر که دخترم دستی دارد که وازلین ها را به خودش بمالد.
و چشمی که وازلین را ببیند.
و فکری که درک می کند وازلین برای مالیدن روی پوست است.
و از همه مهمتر...
خدا را شکر دخترک مادری دارد که با بلوزش و پنج شش تا دستمال کاغذی بیفتد به جان سر و کله و دست و پایش برای تمیز کردن.
و خدا را شکر که دخترک پدری دارد که غش کند از خنده وقت دیدن قیافه ی چرب و چیل دخترکش!
و خواهر هایی دارد که با دقت و ظرافت و همیشه در صحنه بودنشان ، موجب می شوند لا اقل نیمی از قوطی وازلین از دست دخترک نجات پیدا کند.
خدا را شکر!!!