روزانه!
امروز به جان خانه مان افتادیم با دخترها! همسر به یک مسافرت نیمه مجردی! (همراه با دو تا پدرها و برادرم و همسر خواهر شوهر) رفته بود و ما هم از فرصت استفاده کردیم و سر و سامانی به خانه مان دادیم. ما جمع کردیم و دخترک ریخت! ما بردیم و دخترک آورد! خلاصه به هر جان کندنی بود تمام شد. و ما حالا کیفورِ وضع خانه و زندگیمان هستیم. احتمالا این هفته یک مهمانی دو سه روزه هم دارم. خواهرها و برادر و مادر و پدر. چهارشنبه هم قصد رفتن به تهران و خرید کفش برای بچه ها گردش یک روزه با دخترها را دارم. پنجشنبه هم مهمان خانه ی دایی دومی هستیم جهت مراسم سال پدر بزرگ.(البته چندمین سالگر...