یکی از علایق من در زندگی ، تسبیح است! هر وقت برای زیارت به قم یا شهرری و حرم حضرت عبدالعظیم و یا به مشهد می روم ، با تمام حس بینایی ام ، تسبیح های رنگی را می بینم و صفا می کنم و حظ می برم. گاهی هم خودم را خجالت می دهم و می خرم و یا از دوستی ، عزیزی ، سوغاتی ، برایم می رسد و من مشعوف می شوم. تا به حالا تسبیح ها یم را در یک ظرف شیشه ای نگه می داشتم و هر چند وقت یک بار آنها را بیرون می ریختم و با دختر ها دانه دانه می دیدیم و عشق می کردیم و ذوق! و من داستان هر کدام را چند باره و چند باره برایشان می گفتم. امسال که خودمان را تحویل گرفتیم و مبلمان را تازه کردیم و بالطبع میز وسط مبلمان را ، فکری به سرم زد که به ج...